ایران و آمریکا؛ چرا هیچ‌کدام عقب‌نشینی نمی‌کنند؟

ایران و آمریکا؛ چرا هیچ‌کدام عقب‌نشینی نمی‌کنند؟


بعدی- از منظر مطالعات روابط بین الملل، وضعیت کنونی پرونده ایران و آمریکا را می توان در قالب «تعلیق راهبردی چند لایه» توصیف کرد. وضعیتی که نه به معنای حرکت قطعی به سمت رویارویی نظامی است و نه نشانه روشنی از بازگشت پایدار به دیپلماسی، بلکه نشان دهنده تلاقی همزمان سه منطق متضاد اما به هم پیوسته است.

بر اساس گزارش فردا، اول، منطق قدرت برهنه و بازدارندگی; اظهارات مستقیم دونالد ترامپ در مورد احتمال حمله مجدد به تاسیسات هسته ای و برنامه موشکی ایران فقط یک ژست تبلیغاتی نیست. این سخنان را می توان در چارچوب سنتی سیاست خارجی آمریکا درک کرد که «صلح» را نه محصول اعتمادسازی متقابل، بلکه در نتیجه اعمال قدرت بر حریف می داند. در این دیدگاه تهدید نظامی لزوماً برای اجرا استفاده نمی شود، بلکه برای شکل دادن به رفتار طرف مقابل و تحمیل هزینه روانی و محاسباتی بر او استفاده می شود.

دوم، بحران مشروعیت و اثربخشی مذاکره; در فضای داخلی ایران تردید در اصل مذاکره با آمریکا دیگر تنها یک موضع ایدئولوژیک نیست، بلکه به تدریج به واقعیتی عینی تبدیل شده است. خروج آمریکا از برجام، ناتوانی اروپا در ایفای نقش مستقل و تداوم فشارهای اقتصادی حتی در دوره‌های گفت‌وگو و در نهایت حمایت آمریکا از جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران، این تصور را تقویت کرده است که مذاکرات، حداقل در شکل فعلی‌اش، قادر به ایجاد «امنیت قابل اعتماد» یا «گشایش اقتصادی پایدار» نیست.

سومین و در عین حال تعیین کننده ترین لایه، اجتناب ناپذیری ساختاری گفتگو است. با وجود زبان تهدید، فشار حداکثری و تردیدهای عمیق، هیچ یک از طرفین از منطق مذاکره بی بهره نیستند. آمریکا به خوبی می‌داند که توسل به جنگ دوباره می‌تواند باعث بی‌ثباتی منطقه‌ای شود و شوک‌های اقتصادی و امنیتی بزرگی در جهان ایجاد کند و از سوی دیگر ایران نمی‌تواند نسبت به دیپلماسی بی‌تفاوت بماند.

صلح از لوله تفنگ؛ روایت ترامپ از دیپلماسی اجباری

عصر روز پنجشنبه 29 آذرماه به وقت محلی، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در دیدار با جمعی از خبرنگاران در کاخ سفید، حمله به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران را «زمینه صلح» توصیف کرد. وی مدعی شد که این عملیات «کامل‌ترین تخریب ظرفیت هسته‌ای ایران» بوده و به گفته وی، شرایط را برای «امکان‌پذیری صلح» فراهم کرده است. چون «قبلاً همه از ایران می ترسیدند و حالا نه». این موضع بیانگر رویکردی در سیاست خارجی است که در آن قدرت نظامی نه به عنوان آخرین راه حل، بلکه به عنوان ابزار اصلی بازدارنده معرفی می شود.

دونالد ترامپ در بخشی دیگر از سخنرانی خود مدعی شد که ایران اکنون می خواهد با دولتش وارد مذاکره شود. او گفت: «آنها دوست دارند با من موافق باشند. من هم در صورت امکان با آنها موافقم. قبل از بمباران، ما به طور منطقی به توافق نزدیک بودیم.» این روایت می‌خواهد حمله نظامی را نه به عنوان مانعی در مسیر دیپلماسی، بلکه به‌عنوان عاملی تسریع‌کننده برای رسیدن به توافق نشان دهد. پیامی که بر این ایده تکیه دارد که «فشار حداکثری» و اقدام نظامی می تواند راه را برای گفت وگو هموار کند. با این حال، منتقدان می گویند که چنین تصویری به طور کامل با واقعیت های پیچیده دیپلماسی و منطق واکنش های متقابل ایران مطابقت ندارد.

عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به این سوال که احتمال از سرگیری مذاکرات با آمریکا وجود دارد، تاکید کرد که تصمیم نهایی در این زمینه به رفتار واشنگتن بستگی دارد. به گفته وی، اگر آمریکا رویکرد خود را تغییر دهد و آمادگی خود را برای ورود به گفت‌وگوی «عادلانه و متعادل» نشان دهد، تهران نیز آماده گفت‌وگو خواهد بود. وی با اشاره به تجربیات گذشته گفت: ایران خاطره مثبتی از مذاکرات با آمریکا ندارد و برای توضیح این بدبینی چند نمونه را یادآور شد: اول توافق هسته ای 2015 که به گفته وی، آمریکا «بدون دلیل» از آن خارج شد. وی سپس به مذاکرات 2025 اشاره کرد و گفت: در حالی که مذاکرات ادامه داشت، اسرائیل با حمایت آمریکا به ایران حمله کرد و آمریکا نیز به این حملات پیوست. عراقچی همچنین مذاکرات چند ماه پیش در نیویورک را درباره موضوع «اسنپ بک» در همین راستا قرار داد.

عباس عراقچی در ادامه گفت: تهران به این نتیجه رسیده است که آمریکایی‌ها حاضر نیستند وارد یک «مذاکره دوجانبه» مبتنی بر برابری و احترام متقابل شوند. وی تاکید کرد: هر زمان ایران به این نتیجه برسد که واشنگتن واقعا برای چنین چارچوبی آماده است، امکان از سرگیری مذاکرات وجود خواهد داشت. به گفته وی، موضوع اصلی در اینجا این است که «مذاکره» با «دیکته» متفاوت است و ایران هنوز قانع نشده است که طرف آمریکایی برای یک مذاکره جدی و واقعی پا پیش گذاشته است. چون می خواهند به جای گفت و گو دستور بدهند و تاکید کرد که اطاعت کننده دستور دیگران نیست.

بن بست ایران و آمریکا؛ ایستادن و گلزنی متقابل غیرممکن است

در کنار این فضای متشنج یکی از تحلیلگران مسائل بین الملل به بلاتکلیفی آشکاری که این روزها در موضوع مذاکرات ایران و آمریکا به چشم می خورد اشاره کرد و گفت: طرح مذاکره به خودی خود نه «خوب» است و نه «بد». کشورها گاهی از مذاکرات برای رسیدن به یک هدف خاص و تامین منافع خود استقبال می کنند. او با این دیدگاه می کوشد بحث را از قضاوت های ارزشی خارج کند و در چارچوب محاسبات و مصلحت ملی تعریف کند.

این تحلیلگر در ادامه با تاکید بر اینکه نیازی به اعتماد کامل دو کشور برای نشستن بر سر میز مذاکره نیست، تصریح کرد: برای مذاکره دو طرف لازم نیست با تفکر مثبت و اعتماد کامل وارد شوند.

وی درباره فضای خاص ایران و آمریکا تاکید کرد: مشکل اصلی این است که نه ایران و نه آمریکا حاضر نیستند حتی یک قدم از مواضع خود عقب نشینی کنند. و واقعیت عینی این است که دو طرف تحت هیچ شرایطی نمی خواهند و نمی توانند انتظارات یکدیگر را برآورده کنند. از آنجایی که توافق با آمریکا را نمی توان پشتوانه قابل اعتمادی به حساب آورد، نظام حاکمیتی باید برای مدیریت کشور در شرایط تحریم، «طرح B» داشته باشد. طرحی که بتواند فضای موجود را تا حد امکان مدیریت کند، هزینه کمتری داشته باشد و سختی کمتری داشته باشد.

بر اساس تحلیلی که در مجله اکونومیست منتشر شده است، دولت آمریکا برای غلبه بر بن بست فعلی نیاز به اقدام مستقیم بیشتری دارد. به نوشته این نشریه، واشنگتن باید یک نماینده ویژه به تهران بفرستد تا بررسی میدانی کند که آیا امکان دستیابی به توافق واقعی وجود دارد یا خیر. این پیشنهاد تنها نشانه تردید در اثربخشی فشار و تحریم است. دونالد ترامپ در واشنگتن بار دیگر از «آمادگی کامل برای توافق با ایران» صحبت کرد. به گفته رسانه ها، او می خواهد خود را به عنوان رئیس جمهوری معرفی کند که توانسته یک توافق بزرگ و تاریخی را انجام دهد. این در حالی است که برخی ناظران سیاسی بر این باورند که شکاف بین شعارهای او و واقعیت های عملی سیاست خارجی او همچنان عمیق است.

زمان وقوع جنگ؛ متغیر حساس معادله ایران و اسرائیل

دیپلمات های اروپایی در مصاحبه با المانیتور مدعی شده اند که اسرائیل در سال 2026 به ایران حمله خواهد کرد، حتی اگر دونالد ترامپ به صراحت چراغ سبز نشان ندهد. به گفته این منابع، نگرانی اصلی این است که ایران بار دیگر مسیر پیگیری برنامه هسته ای خود و توسعه قدرت موشکی خود را از سر بگیرد. در این زمینه، یک منبع دیپلماتیک غربی گفته است که لشکرکشی احتمالی اسرائیل علیه ایران احتمالا کوتاه و شدید خواهد بود، اما در نهایت دستاورد تعیین کننده ای نخواهد داشت و پیامد استراتژیک واقعی ایجاد نخواهد کرد. این منبع تاکید کرد که حتی در صورت وجود خسارات، موازنه استراتژیک بین دو طرف تغییر نخواهد کرد و ایران قطعا با حملات موشکی مقابله خواهد کرد. حملاتی که به گفته او ممکن است دوباره برخی ساختمان ها را مانند دفعه قبل هدف قرار دهند.

به گزارش المانیتور، با گذشت 6 ماه از جنگ 12 روزه، دولت آمریکا اکنون بر مرحله دوم طرح صلح دونالد ترامپ در غزه متمرکز شده است و در این بین هرگونه حمله جدید اسرائیل به ایران می تواند توجه بین المللی را از این دستور کار منحرف کند. از این منظر موضوع زمان هر اقدام نظامی به متغیری تعیین کننده و حساس در محاسبات منطقه ای تبدیل شده است.

راز زیمت، مدیر برنامه تحقیقاتی «ایران و محور شیعه» در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، وضعیت پس از جنگ 12 روزه را به شدت ناپایدار توصیف کرد و گفت: در حال حاضر هر دو طرف در حال «مدیریت مناقشه» هستند، اما مشخص نیست این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. او گفت که احتمال وقوع آن کمتر است و دوم – که از دیدگاه زیمت محتمل تر به نظر می رسد، بازگشت ایران به غنی سازی اورانیوم است.

حداکثر بازگشت فشار؛ جنگ در تعلیق، تحریم در اولویت

منابع دیپلماتیک آمریکایی گفته‌اند که در گام بعدی، دونالد ترامپ ترجیح می‌دهد به جای رویارویی نظامی با ایران، مسیر «تشدید حداکثری تحریم‌ها» را انتخاب کند. رویکردی که قرار است فشار شدیدتر و تاثیر سریع تری بر تهران وارد کند. بر اساس این اطلاعات، وزارت خزانه داری آمریکا در حال آماده سازی بسته تحریمی علیه فرماندهان سپاه است. هدف از این تحریم‌ها تضعیف نفوذ فرماندهان سپاه در فرآیند تصمیم‌گیری برای سوق دادن تهران به مذاکرات جدی در سه ماهه اول سال 2026 است. این منابع همچنین تاکید کرده‌اند که گزینه جنگ به عنوان «راه‌حل نهایی» به بعد از انتخابات کنگره موکول شده است.

در عین حال محافل سیاسی از احتمال اقدام نظامی اسرائیل با حمایت آمریکا صحبت می کنند. از سوی دیگر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران، احتمال وقوع جنگ جدید را رد کرد و گفت که راه دیپلماسی همچنان باز است. از سوی دیگر، دولت ترامپ در سند راهبرد امنیت ملی خود اعلام کرد که سطح تهدید ایران کاهش یافته است.

مجموع این تحولات نشان می دهد که پرونده ایران و آمریکا در آستانه سال 2026 وارد مرحله بسیار روانی شده است. مرحله ای که دیپلماسی هنوز به طور کامل بسته نشده است، اما زیر سایه فشار حداکثری، تهدید نظامی و بی اعتمادی عمیق حرکت می کند. در این معادله، هرگونه خطای محاسباتی می تواند مسیر مذاکره را به رویارویی برساند. مسیری که هزینه های آن نه تنها برای تهران و واشنگتن، بلکه برای کل منطقه تعیین کننده خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی