احتمالاً زیردریایی ها یکی از قدرتمندترین ابزارهایی هستند که هر نیروی دریایی می تواند از آن استفاده کند. مطمئناً، زیردریاییها به بزرگی یک ناو هواپیمابر یا به اندازه یک ناوشکن مسلح نیستند، اما توانایی آنها برای رفتن به زیر آب و مخفی ماندن برای هفتهها (گاهی ماهها) وحشتناک است. با این حال، همیشه اینطور نبوده است. پیش از این، زیردریاییها در بهترین حالت فقط برای چند ساعت قادر به غوطهور شدن بودند و مطمئناً نمیتوانستند چندین ماه در دریا بمانند. در عین حال، زیردریاییهای مدرن، تا زمانی که انرژی هستهای دارند، میتوانند تقریباً برای مدت نامحدودی فعال بمانند و تنها دلیل بازگشت به بندر تأمین مجدد خدمه است.
این سلاح ها همیشه برای عملیات نظامی حیاتی نبوده اند. سال ها تلاش و ارتقای مختلف باعث شده است که امروزه زیردریایی ها به سلاح های حیاتی تبدیل شوند. آنها اکنون بخشی حیاتی از سه گانه هسته ای ایالات متحده هستند، جایی که یک زیردریایی موشک بالستیک هسته ای همیشه در اقیانوس ها وجود دارد. با اعلام SAAB از توسعه اولین زیردریایی نظامی نسل پنجم جهان، این سوال به ذهن خطور می کند که نسل های قبلی چگونه بوده اند؟
نسل اول (جنگ جهانی اول و قبل از آن)
زیردریایی ها به طور گسترده ای در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفتند. زیردریایی های ساخته شده قبل از دهه 1900 بسیار متفاوت از امروز بودند، زیرا سیستم های پیشرانه دیزلی-الکتریکی هنوز مورد استفاده قرار نمی گرفتند. اما این سیستم جدید به زیردریایی ها این امکان را می داد که از موتورهای دیزلی هنگام آمدن به سطح و موتورهای الکتریکی در هنگام رفتن به زیر آب استفاده کنند. این زیردریایی ها عمدتاً برای دفاع ساحلی مورد استفاده قرار می گرفتند، زیرا برد آنها به هیچ وجه قابل مقایسه با زیردریایی های مدرن نبود.
آلمان پیشرو در فناوری زیردریایی بود و اولین زیردریایی این کشور در سال 1906 وارد خدمت شد. این زیردریایی ها، یعنی UbotU-boat ها بین یک تا دو توپ روی عرشه و تا چهار لوله اژدر داشتند. آنها به اندازه زیردریایی های مدرنی که موشک های کروز پرتاب عمودی را شلیک می کنند، نزدیک نبودند و تنها 64 متر طول داشتند، در حالی که زیردریایی های کلاس ویرجینیا مدرن 115 متر طول دارند. این زیردریایی ها هنوز بزرگتر از زیردریایی های کلاس E نیروی دریایی سلطنتی بودند که پاسخ بریتانیا به یوبوت های آلمانی بود. زیردریایی کلاس E که در سال 1911 وارد خدمت شد، تنها 55 متر طول و 4.5 متر عرض داشت.
این زیردریایی های اولیه فقط می توانستند تا عمق 61 متری سطح آب بروند. آنها معمولا خیلی سریع نبودند. زیردریایی کلاس E در هنگام غوطه ور شدن نمی توانست سریعتر از 17.6 کیلومتر در ساعت حرکت کند، در حالی که سرعت سطح آنها 25.9 کیلومتر در ساعت بود. سرعت زیردریایی های اولیه در مقایسه با سرعت های بیش از 46 کیلومتر در ساعت که زیردریایی های مدرن می توانند در هنگام غوطه وری طی کنند، ناچیز به نظر می رسد.
زیردریاییهای این دوره با موتورهای دیزلی کار میکردند و نمیتوانستند بیش از 3000 مایل (4800 کیلومتر) روی سطح قبل از نیاز به سوختگیری، معمولاً با سرعتی در حدود 18.5 کیلومتر در ساعت حرکت کنند (برد زیردریایی بسیار کوتاهتر بود، تنها 105 کیلومتر با سرعت 9 کیلومتر در ساعت). زیردریاییهای این دوره از پریسکوپ برای دیدن اطراف در هنگام غوطهور شدن استفاده میکردند و زیردریاییهای دوران جنگ جهانی اول برای شناسایی اهداف با صدا به دستگاههای سادهتری مانند هیدروفون متکی بودند.
نسل دوم (جنگ جهانی دوم تا دهه 1950)
جنگ جهانی دوم شاهد ظهور موج جدیدی از فناوری زیردریایی بود. سیستم های دیزل-الکتریک بهبود یافته ای توسعه یافتند که به زیردریایی های نسل دوم این امکان را می داد که نسبت به پیشینیان خود در جنگ جهانی اول دورتر از ساحل حرکت کنند. بزرگترین دستاورد برای زیردریایی ها در این دوره اختراع اسنورکل بود که برای اولین بار توسط آلمانی ها اختراع شد (Schnorcel در آلمانی) و به U-boat ها برتری زیادی نسبت به زیردریایی های متفقین داد. موتورهای دیزلی برای کار کردن به اکسیژن نیاز دارند، بنابراین غواصی به زیردریاییها اجازه میدهد تا موتورها را در زیر آب کار کنند. این بدان معناست که آنها نیازی به بالا بردن سطح مرتبه خود ندارند. برخلاف جنگ جهانی اول، زیردریایی های جدید مجهز به حسگرهای بهتری مانند رادار بودند که از آن برای ردیابی کشتی های سطحی استفاده می کردند.
زیردریایی های این دوران نه تنها اژدرهای بیشتری را حمل می کردند، بلکه از اژدرهای هدایت شونده تازه اختراع شده نیز استفاده می کردند. در جبهه آمریکا، زیردریایی های کلاس گاتو اولین زیردریایی هایی بودند که به طور خاص برای جنگ جهانی دوم ساخته شدند. این زیردریایی ها دارای ویژگی هایی بودند که تقریبا ناشناخته بودند و به هیچ وجه نماینده کل این نسل نبودند، اما نباید از ذکر آنها غافل شد. از آنجایی که زیردریاییهای گاتو معمولاً در آبهای گرم اقیانوس آرام عمل میکردند، تهویه هوا داشتند. این فقط برای راحتی خدمه نبود زیرا تهویه مطبوع رطوبت هوا را از بین می برد، یک ویژگی ایده آل برای زیردریایی های گاتو برای محافظت از تجهیزات الکتریکی حساس در برابر رطوبت اضافی بود. این زیردریایی ها علاوه بر تهویه مطبوع، دارای ماشین لباسشویی، یخچال، دستگاه تصفیه آب شیرین و تخت برای تمام خدمه بودند.
پیشرفت های فنی زیردریایی ها در طول جنگ جهانی دوم نشان داد که یک زیردریایی چقدر می تواند در میدان جنگ ارزشمند باشد. در دوران پس از جنگ، قدرت های بزرگ و سایر کشورها به سرعت متوجه شدند که ناوگان دریایی آنها به توانایی زیردریایی ها بستگی دارد. پس از آن بود که اسنورکل به عنوان تجهیزات استاندارد برای هر زیردریایی دیزلی-الکتریکی معرفی شد، اما فناوری جدید به زودی با توسعه سیستم های پیشرانه جدید، آن را منسوخ کرد.
نسل سوم (دهه 1950 تا 1970)
پس از جنگ جهانی دوم، انرژی هسته ای به یک موضوع داغ برای جهان تبدیل شد، بنابراین به طور قابل پیش بینی، ارتش نیز سعی کرد این فناوری را در تجهیزات خود ادغام کند. زیردریایی USS Nautilus نقطه شروع نسل سوم زیردریایی های نظامی بود که در سال 1954 به فضا پرتاب شد. این یعنی خداحافظی با موتورسیکلت های دیزلی-الکتریکی و سلام بر زیردریایی های هسته ای. زیردریاییهای هستهای از یک راکتور حرارتی استفاده میکنند که آب تحت فشار را گرم میکند و سپس آن را به یک ژنراتور بخار منتقل میکند، که بخار تولید شده را به توربین میفرستد، جایی که برق تولید میشود و در نتیجه کل کشتی را به حرکت در میآورد.
از آنجایی که سیستم یک حلقه بسته است، هیچ دود یا سوختی از دست نمی رود، بنابراین برای زیردریایی هسته ای نیازی به سوخت گیری نیست. حداقل تا زمان سوخت گیری و تعمیرات اساسی (ROH). با این فناوری جدید، زیردریایی ها توانستند به زیر آب رفته و به طور نامحدود در دریا بمانند. نوع جدید پیشرانه سرعت زیردریایی های هسته ای را نیز بهبود بخشید و این زیردریایی ها در هنگام غوطه ور شدن به راحتی می توانستند با سرعتی بین 20 تا 25 گره دریایی حرکت کنند.
این نسل جدید باعث ایجاد تغییراتی در ظاهر زیردریایی ها شد که به بهبود سرعت آنها نیز کمک کرد. زیردریایی های نسل سوم شروع به استفاده از شکل بدنه اشکی کردند که برجسته ترین آن در USS Albacore دیده می شود. این طراحی باعث کاهش اصطکاک زیردریایی ها در آب شد. این دوره همچنین شاهد شکل گیری مثلث هسته ای آمریکا بود، زیرا زیردریایی های نسل سوم قادر به پرتاب موشک های بالستیک (SLBM) حتی در هنگام غوطه وری شدند. این امر منجر به توسعه زیردریاییهای موشک بالستیک هستهای (SSBNs) شد، نوعی زیردریایی که وظیفه حمل موشکهای بالستیک هستهای را بر عهده دارد. این نسل بزرگترین جهش در فناوری زیردریایی ها بود، به ویژه زمانی که حسگرهای دوربرد و موشک های هدایت شونده به قابلیت های آنها اضافه شد.
نسل چهارم (دهه 1980 تا هزاره جدید)
زیردریایی های نسل چهارم شامل زیردریایی هایی هستند که در حال حاضر در خدمت هستند. اینها شامل سه زیردریایی کلاس Seawolf ساخت آمریکا، نزدیک به دوازده زیردریایی کلاس ویرجینیا، همچنین زیردریایی کلاس Yasen ساخت آمریکا، ساخت روسیه و غیره است. این زیردریایی ها همان هایی هستند که در فیلم های نظامی مدرن دیده می شوند. چیزی که این زیردریایی ها را از نسل های قبلی خود متمایز می کند، توانایی آنها در بی صدا بودن و انعطاف پذیری بیشتر است. در این دوره بود که رادارگریزی به اولویت اصلی نیروی دریایی در سراسر جهان تبدیل شد، بنابراین آنها شروع به استفاده از دستگاه هایی کردند که صداهای تولید شده در داخل کشتی را کاهش می داد، زیرا کوچکترین صدا می تواند موقعیت آنها را به سونار بدهد. زیردریاییهای آمریکایی بهویژه از کاشیهای بدنه لاستیکی، ماشینآلات روی دکل و ملخهای پمپ جت برای بهبود رادارگریزی زیردریاییها استفاده میکردند.
در حالی که برخی از زیردریایی ها به عنوان “زیردریایی های تهاجمی” طبقه بندی می شدند، وظایف آنها بیشتر از حمله به سایر کشتی ها بود. زیردریاییهایی مانند کلاس Seawolf برای کمک به عملیاتهای ویژه طراحی شدهاند و با محفظههای بیرونی قفلدار ساخته شدهاند که میتواند تیمی از کماندوها را در خود جای دهد. برخی از زیردریایی های کلاس Seawolf مانند یو اس اس جیمی کارتر به حسگرهای پیشرفته ای مجهز بودند که به آنها امکان دسترسی به کابل های زیر آب و جمع آوری اطلاعات را می داد. طبیعتاً با نزدیک شدن به اوایل دهه 2000، این فناوری به پیشرفت خود ادامه داد و این زیردریایی ها به روز رسانی های بیشتری مانند محاسبات شبکه ای و پریسکوپ های پیشرفته دریافت کردند.
سلاح های زیردریایی نیز بهبود یافتند. در دهه 1980، زیردریایی ها با استفاده از موشک های کروز مستقر در زمین مانند تاماهاوک (TLAM) توانستند با اهداف زمینی درگیر شوند. به زودی زیردریایی ها از انواع سلاح ها از جمله اژدر، مین و موشک استفاده کردند و به یک تهدید جدی تبدیل شدند. تصور اینکه زیردریایی ها از اینجا به کجا می روند سخت است.
نسل پنجم (دهه 2010 تاکنون)
از آنجایی که زمان زیادی طول می کشد تا ایالات متحده به طور عمومی اطلاعاتی در مورد آنچه زیردریایی های نسل پنجم خود به ارمغان می آورد منتشر کند، SAAB استاندارد جدیدی را به عنوان تنها سازنده ای که فناوری های این پلت فرم نسل بعدی را اعلام می کند، تعیین می کند. نسل جدید زیردریایی های نظامی آماده است تا فناوری های موجود را به سطح بعدی برساند. زیردریایی A26 SAAB بسیار مخفیانهتر است و به آن اجازه میدهد اطلاعات را بهطور غیرقابل شناسایی، چه در آبهای کم عمق یا عمیق جمعآوری کند. فراتر از سر و صدای کمتر، ساب زیردریایی خود را با پوشش رادار جذبی مشابه آنچه در جت های جنگنده F-22 و F-35 یافت می شود، می سازد.
این زیردریاییهای پیشرفته همچنین از وسایل نقلیه زیردریایی بدون سرنشین (UUV) استفاده میکنند که آنها را از جایگاههای بار مدولار برای انجام تعدادی کار، از جمله تامین امنیت و نظارت بر کابلهای ارتباطی، پرتاب میکنند. برخلاف نسلهای قبلی، A26 میتواند در جنگ اطلاعاتی شرکت کند و سیگنالهای دشمن را به طور غیر فعال رهگیری کند. مجموعه نظارت الکترونیکی پیشرفته این زیردریایی به آن امکان میدهد حتی از رسیدن آن سیگنالها به مقصد جلوگیری کند، که راهی جدید برای زیردریاییها برای شرکت در نبرد خواهد بود.
اما شاید شگفت انگیزترین چیز این باشد که A26 یک زیردریایی هسته ای مانند زیردریایی های پیشرفته ایالات متحده نیست. در عوض، از یک پیشرانه مستقل از هوا استفاده می کند که از موتورهای دیزلی و همچنین موتور استرلینگ استفاده می کند که اکسیژن مایع و دیزل را برای تولید برق می سوزاند. استفاده از این نوع سیستم منبع تغذیه احتمالاً باعث شده است که زیردریایی به همان اندازه ای که SAAB ادعا کرده است رادار باشد، زیرا یکی از مزایای سیستم دیزل-الکتریک کاهش صدا در سرعت های پایین تر است.









