عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ابتدا بگویم طرفدار افزایش قیمت حامل های انرژی نیستم. برای بیش از دو دهه، من به شدت با سیاست های انرژی فعلی، چه از نظر اقتصادی سیاسی و چه از نظر اقتصادی مخالف بوده ام. در واقع من مخالف قیمت گذاری هستم و این را به ضرر کشور و اقتصاد و از همه مهمتر به ضرر اقشار ضعیف می دانم. بنابراین معتقدم به جای همه اینها بهتر است سهم حامل های انرژی به همه مردم ایران (بدون استثنا) داده شود و قیمت گذاری این حامل ها به طور کامل از دستور دولت خارج شود. حتی بیشتر از آن، معتقدم تمام منابع نفت و انرژی باید از دولت گرفته شود و در اختیار مردم قرار گیرد. اگر از این شهادت اولیه بگذریم، این سوال مطرح می شود که آیا رابطه ای بین افزایش قیمت بنزین و اعتراضات مردمی وجود دارد؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است. خلاصه پاسخ من این است که رابطه علی بین آنها وجود ندارد.
علل و دلایل اعتراض موارد دیگری است که در یک موضوع عمومی و حساس مانند افزایش قیمت یک کالای فراگیر به ویژه بنزین خود را نشان می دهد و اگر آن دلایل موضوعیت نداشته باشد، هرگز اتفاق خاصی نمی افتد. این تصور غلط است که با افزایش بنزین همه کالاها گران می شوند. اکنون 6 سال است که بنزین به قیمت روز ثابت شده است اما شاخص تورم حدود 10 برابر شده است، در واقع قیمت واقعی بنزین یک دهم کاهش یافته است، اما رشد قیمت با سرعت ادامه دارد. چرا زیرا دستگاه چاپ پول و تولید نقدی با بیشترین سرعت ممکن کار می کند. جای تعجب است که اکثر سیاست گذاران مهم ایرانی مفهوم رابطه نقدینگی و تورم را درک نمی کنند. کسی که این رابطه را درک نمی کند حتی قابل صحبت نیست. نوعی انکار بدیهیات است.
می توان در مورد محاسن و معایب این رابطه و حاشیه های آن صحبت کرد، اما اصل این رابطه قابل بحث نیست. بنابراین افزایش قیمت را باید در همان قالب علمی دید نه افزایش قیمت بنزین. پس چرا با افزایش قیمت بنزین به خصوص در سال 2018 شاهد اعتراضاتی بودیم که خسارات زیادی به بار آورد؟ اولاً موارد زیادی از افزایش قابل توجه قیمت ها بوده، اما اعتراضی نشده است. در سال 1359 قیمت ها سه برابر شد، در سال 1369 66 درصد افزایش یافت.
در سال 1377 و 1378 بیش از 100 درصد، در سال 1393 بیش از 40 درصد افزایش یافت و در هیچ کدام اتفاقی نیفتاد. تا جایی که یادم می آید در سایر موارد به جز سال های 1374، 1387 و 1398 هیچ واکنشی وجود نداشته است، افزایش قیمت اخیر اصلا جدی نبود و اهمیتی نداشت. اعتراضات دلایل دیگری نیز داشته است. در ضمن اگر همزمان با افزایش قیمت بنزین شاهد رشد قیمت بوده ایم، مربوط به موارد دیگری است و این رشد قیمت ثابت بوده است. اگر دقت کنیم در دوره 8 ساله خاتمی قیمت بنزین 7 برابر شد و هیچ واکنش اعتراضی به آن صورت نگرفت، چراکه فاصله بین دولت و مردم در آن زمان قابل مشاهده نبود.
تورم هم طبیعی بود، اعتماد مردم به سلامت هزینه های دولت قابل قبول بود. در سال 75 قیمت بنزین 100 ریال بود، در سال 84 که دولت به نفر بعدی واگذار شد 800 ریال یعنی 8 برابر شد. البته در سال 1374 قضیه فرق می کرد. سیاست های نادرست آقای هاشمی در حوزه ارز و مشکلات بیرونی آن دولت باعث تغییر قیمت ارز و افزایش تورم در مجموع ۱۰۰ درصدی در سال های ۷۳ و ۷۴ شد و بی اعتمادی مردم به دولت در خصوص هزینه ها نیز اضافه شد و علاوه بر رقابت درون دولتی، امسال مردم به راحتی اعتراض کردند. وقایع شیراز، مشهد، اسلامشهر و… مربوط به این دوران است. در سال 1386 نیز کمابیش همین نگاه در جامعه وجود داشت.
در سال 2018 به دلیل انشعاب شدید درون ساختار قدرت که علیه روحانی بسیج شد، علاوه بر تورم ناشی از تحریم ها و عدم چشم انداز آینده و بدتر از همه شکاف بین مردم و ساختار، همگی باعث بروز بدترین اعتراضات شد که خسارات زیادی را به همراه داشت. بنابراین بنزین مشکل نبود بلکه بهانه بود. بهانه مناسب؛ زیرا محصولی است که به لحاظ درج و ساختار فروش آن در مراکز خاص و دولتی، محصول ظرفیت مناسبی برای تبدیل شدن به میدان اعتراض و ظهور کنش جمعی دارد. عدم برنامه ریزی صحیح مشکل باعث حل نشدن آن می شود. اگر سیاست گذاران فکر می کنند افزایش قیمت بنزین باعث اعتراض مردم می شود، برای جلب رضایت مردم آن را افزایش نمی دهند. در حالی که این اشتباه است.
اعتراض مردم ریشه های دیگری دارد و در حال فشرده شدن است. با تثبیت قیمت بنزین سعی می کنند بهانه ای به دست مردم نیاورند اما منشا نارضایتی را خشک نمی کنند در نتیجه نارضایتی ها بیشتر می شود و دیر یا زود بهانه اعتراض خود را می گیرند. راه حل قیمت گذاری و جلوگیری از تعادل قیمت نیست. راه حل جلوگیری از افزایش نقدینگی و تلاش برای افزایش بهره وری و تولید است. دولت ها برای دوری از بحران و نارضایتی دستمزدها و هزینه های دولتی را افزایش می دهند اما پولی برای این کار ندارند، در عوض با چاپ پول و کاهش ارزش پول ملی وارد چرخه خطرناکی می شوند و البته رشد تورم از چاپ پول پیشی می گیرد. چاپ پول راه حل نیست، بلکه ریشه بحران است. باید جلوی قیمت ها گرفته شود، کافی است نقدینگی را مهار کنیم.
در حالی که اکنون برعکس است; آنها نقدینگی را رها کرده و اقدامات کنترل قیمت ناکارآمد را آغاز کرده اند. واقعا هیچ چیز برای توصیف وضعیت ساختار ایران بهتر از این نیست که بگوییم بنزین و گازوئیل تقریبا رایگان عرضه می شود. البته دولت این تصمیم را از جیب ملت می گیرد نه از جای دیگر و این فریب بزرگی است که پشت چنین سیاست هایی قرار دارد. دولت تمام امتیازات و امتیازات دروغین را از جیب ملت خرج می کند.





