اشتباه لیبی را تکرار نکنید، خطرات مداخله‌ آمریکا در ونزوئلا!

اشتباه لیبی را تکرار نکنید، خطرات مداخله‌ آمریکا در ونزوئلا!

جاستین لوگان و لارنس مونتری در اندیشکده کاتو نوشتند: دولت ترامپ هفته گذشته اعلام کرد که ناو هواپیمابر یو اس اس جرالد فورد و گروه نبرد همراه آن شامل سه ناوشکن موشک هدایت شونده کلاس آرلی بورک از دریای مدیترانه به فرماندهی جنوبی ایالات متحده منتقل خواهند شد.

این نیروها به ناوگان قابل توجه دیگری در دریای کارائیب خواهند پیوست که تعداد فزاینده ای از عملیات را علیه قایق های مشکوک به قاچاق مواد مخدر در ماه های اخیر انجام داده است. هدف این عملیات “تضعیف و از بین بردن” کارتل هایی بود که دولت در اوایل سال جاری به عنوان سازمان های تروریستی خارجی اعلام کرد.

ورود یک گروه جنگی ناو هواپیمابر سؤالات جدی در مورد هدف واقعی عملیات در دریای کارائیب ایجاد می کند، به ویژه با تشدید تنش ها با رئیس جمهور ونزوئلا، نیکلاس مادورو و دولت ترامپ آشکارا درباره ایده حمله به اهداف در داخل ونزوئلا بحث کرده است. میامی هرالد گزارش داد که چنین حملاتی ممکن است «در عرض چند روز یا حتی چند ساعت» انجام شود.

اندازه و ترکیب نیروی جمع آوری شده برای ماموریت های کلاسیک مبارزه با مواد مخدر بهینه نیست، بلکه برای یک کمپین هوایی و دریایی پایدار طراحی شده است. در واقع، تعداد دارایی های نیروی دریایی آمریکا در دریای کارائیب اکنون از نیروهایی فراتر رفته است که در سال 2011 در سواحل لیبی برای عملیات “دیسه سپیده دم” مستقر شدند. عملیاتی که منجر به بمباران گسترده شد و در نهایت به فروپاشی رژیم معمر قذافی انجامید.

در برخی محافل، درخواست ها برای اقدام نظامی علیه کارتل ها به تدریج به فشار برای تغییر رژیم در ونزوئلا تبدیل شده است و ایالات متحده نیروی لازم را برای چنین اقدامی فراهم کرده است. اگر ترامپ ماشه مداخله «به سبک لیبی» را به کار گیرد، خطر تکرار یکی از فاجعه بارترین اشتباهات در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد. اشتباهی که منجر به جنگ داخلی، بحران پناهجویان و بی ثباتی منطقه ای شد.

در مارس 2011، ایالات متحده و متحدانش در ناتو با حمایت قطعنامه 1973 شورای امنیت سازمان ملل، حملات هوایی را تحت عنوان مداخله بشردوستانه علیه لیبی انجام دادند. ماموریت اعلام شده جلوگیری از کشتار جمعی توسط نیروهای قذافی بود، اما در عرض چند ماه این کارزار به عملیاتی برای سرنگونی رژیم تبدیل شد.

تجمع نیروهای دریایی در دریای کارائیب یادآور استقرار نیروها در دریای مدیترانه در روزهای منتهی به عملیات سپیده دم است. با این تفاوت که قدرت آن با اضافه شدن یک گروه نبرد ناو هواپیمابر و دسترسی به پایگاه هایی در سرزمین اصلی آمریکا بسیار بالاتر است. حتی اگر این نمایش قدرت فقط نمادین باشد، خطر تشدید ناخواسته درگیری یا گسترش مأموریت، همانطور که در لیبی اتفاق افتاد، دور از ذهن نیست. درس اصلی لیبی سرعت انهدام یک نیروی درجه سه توسط ارتش آمریکا نیست، بلکه پیامدهای منفی و غیرقابل پیش بینی آن است.

مدل لیبی برای تغییر رژیم بدون اعزام نیروی زمینی و تکیه بر نیروی هوایی و دریایی از حمایت غیرمستقیم نیروهای ضد قذافی پیروی کرد. مرحله اول این مداخله شش ماهه شامل صدها سورتی پرواز و شلیک موشک تاماهاوک از شناورهای آمریکایی و متحدان بود.

حدود شش ماه بعد قذافی کشته شد و آمریکا پیروز شد. اما لیبی به سرعت وارد هرج و مرج شد و کشور بین شبه نظامیان رقیب و مناطق تقسیم شد. گروه های افراطی، از جمله شاخه های داعش، در آنجا ریشه دوانیدند و سلاح های لیبی در سراسر آفریقای شمالی پخش شد و بی ثباتی منطقه را تشدید کرد. سقوط حکومت در لیبی، دریای مدیترانه را به دروازه ای برای قاچاق انسان و مهاجرت دسته جمعی تبدیل کرد. بحرانی که کشورهای اروپایی همچنان با پیامدهای آن دست و پنجه نرم می کنند. لیبی الگویی برای تکرار نیست، بلکه هشداری آشکار درباره پیامدهای ناخواسته تغییر رژیم با زور از خارج است.

ونزوئلا امروز در بسیاری از خطرات لیبی در سال 2011 سهیم است: رهبری مستبد، اقتصاد فروپاشیده، و مردمی که زیر فشار سرکوب و کمبود رنج می برند. اما مداخله نظامی نه تنها این مشکلات را حل نمی کند و مانع از ورود فنتانیل به آمریکا نمی شود، بلکه باعث تشدید آن خواهد شد.

نیروهای مسلح ونزوئلا به مادورو وفادار می مانند و مداخله ایالات متحده احتمالاً باعث شعله ور شدن ناسیونالیسم ونزوئلا، دامن زدن به درگیری داخلی طولانی مدت، گشودن روسیه یا چین به عنوان بازیگران نیابتی و بی ثباتی بیشتر کشورهای همسایه می شود که قبلاً زیر بار پناهندگان هستند. در چنین هرج و مرج، تنها بازیگرانی که بیشتر از ارتش سود می برند، کارتل ها خواهند بود.

بحران انسانی ناشی از آن بدون شک خواستار مداخله بیشتر ایالات متحده خواهد شد. حامیان مداخله خواهند گفت که اعزام نیروهای زمینی برای ارسال کمک های بشردوستانه، بازگرداندن خدمات حیاتی یا محافظت از غیرنظامیان در برابر جنایات جنگی توسط ارتش ونزوئلا ضروری است. این شیب لغزنده مداخلات خارجی است که بارها سفر کرده است.

عملیات طلوع ادیسه و هرج و مرج متعاقب آن در لیبی یادآوری قدرتمندی است که حتی مداخلات “محدود” می تواند به سرعت به فاجعه تبدیل شود. قیام مردم ونزوئلا علیه مادورو، اگر اتفاق بیفتد، پیروزی آزادی بشر خواهد بود، اما ارتش آمریکا نباید به عنوان ابزار انقلاب خود استفاده شود. ایالات متحده باید در برابر وسوسه تکرار اشتباهات تاریخ مقاومت کند.

منبع: خبرفوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی