یحیی گل محمدی و تیمش مقابل سپاهان در اهواز شکست خوردند تا به معنای واقعی به استقبال بحران بروند.
یحیی گل محمدی، مدرن ترین سرمربی نسل جدید فوتبال ایران در شرایط عجیبی گیر کرده است; او که در یک دهه اخیر جزو مبتکرترین مربیان ایرانی محسوب می شود و توانسته بهترین عملکرد را نسبت به هم دوره ای های خود ثبت کند، این روزها در فولاد «آچمز» محسوب می شود و هیچ راه و روشی برای خروج تیمش از این بحران ندارد. شواهد بر بحران یحیی فراوان است. اما مهمترین آنها این است که تیم او پس از 14 بازی تنها 13 امتیاز دارد و 2 امتیاز با منطقه خطر فاصله دارد. این آمار برای تیمی که یحیی گل محمدی را بالای سر می بیند ضعیف و غیر قابل باور است.
فقط 2 برد!
همین ناتوانی فنی یحیی در این فصل همین بس که تیمش تنها 2 برد دارد. عجیب تر از آن این است که تعداد باخت های او به 5 رسید و با احتساب 14 هفته ای که می گذرد، 12 هفته است که برنده نشده است. با احتساب این شکست اخیر مقابل سپاهان، تیم فولاد از 5 بازی اخیر تنها یک برد کسب کرده و این هفته ها را با 2 تساوی و 2 شکست سپری کرده است. مروری بر این وقایع و امتیازات به خوبی شرح حال یحیی در اهواز است; مردی که فصل گذشته به عنوان «تاکتیکی» به شهیر اهواز پیوست و این تیم را از انتهای جدول جدا کرد و به مدعی جدید فوتبال ایران تبدیل کرد، این روزها تاکتیکی ندارد که بتواند سه امتیاز یک مسابقه را برای او به ارمغان بیاورد.
یحیی چی شد؟
یحیی گل محمدی از آن دسته مربیانی نیست که فقط با یک فصل بتوان در مورد او قضاوت کرد. او در بین مربیان آوانگارد داخلی به اندازه کافی نشان داده است. بزرگترین شاهد او این است که در دوره جدید 3 قهرمانی در لیگ برتر با پرسپولیس به ثبت رسانده که ارزش کار او را بیشتر می کند. او پس از امیر قلعه نویی که بیش از یک دهه است آخرین قهرمان لیگ برتر ایران است، پرافتخارترین مربی ایرانی لیگ برتر به حساب می آید. اما مرور این آمار و بستن چنین اعتباری به سینه یحیی این روزها او را دوا نمی کند. گل محمدی به وضوح در این فصل «کم قدرت» است و توانایی برد و فرار از قعر جدول را ندارد. بدیهی است در چنین شرایطی مرور افتخارات او کمکی به اهوازی ها نمی کند و امروز و فردا اگر در همین ساعت و دقیقه نباشد باید منتظر تلخی مضاعف اهوازی ها باشند. یحیی چاره ای جز استفاده از راه حل معمول ندارد: اتخاذ تاکتیکی برای برون رفت از بحران. هر چیزی غیر از این، یحیی را در اهواز به بن بست می کشاند و درهای خروج را به روی او باز می کند.
