میهن تجارت- بازارهای دارایی به حرکت صعودی خود ادامه می دهند. در این میان بورس تهران نیز طی روزهای گذشته توانست به سطوح بی سابقه تاریخی دست یابد. شاخص کل بورس تهران در هفته ای که گذشت حتی برای دقایقی وارد کانال 3.8 میلیون واحدی شد اما در نهایت نتوانست جایگاه خود را در این کانال تثبیت کند و عقب نشینی کرد.
بررسی های آماری نشان می دهد که بازدهی بازار سهام در مقیاس هفتگی به 5.78 درصد رسیده است. بازدهی که در 10 هفته گذشته بی سابقه بوده است. این روند افزایشی نشان دهنده بهبود انتظارات و بازگشت نسبی اعتماد سرمایه گذاران است. حال با توجه به کاهش نوسانات نرخ دلار این سوال مطرح می شود که آیا این ثبات می تواند زمینه تداوم رونق بورس را فراهم کند؟ پاسخ به این سوال مستلزم تحلیل دقیق تری از روندهای بنیادی و تاثیر متقابل سیاست های ارزی و جریان نقدینگی بر بازار سهام است. با این وجود، رکوردشکنی مستمر شاخصهای سهام نشاندهنده جو مثبت و فرصتمحور در بین فعالان بازار است که میتواند نوید یک دوره باثبات رشد و تعمیق بازار سرمایه را بدهد.
در سالن شیشه ای چه گذشت؟
بورس تهران در روزهای اخیر عملکرد قابل توجهی از خود نشان داده و شاخص کل با ثبت رکوردهای جدید بار دیگر مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفته است. این رشد چشمگیر که ناشی از افزایش تقاضا و ورود پول به بورس است، نشان دهنده اعتماد نسبی معامله گران به بازار است. یکی از تحولات معاملاتی روزهای گذشته بورس تهران، برداشت قابل توجه پول واقعی از صندوق های طلا بود. کارشناسان می گویند این نشان دهنده تمایل سرمایه گذاران به مدیریت مستقیم سبد خود و افزایش مستقیم خرید سهام است. این رفتار می تواند نشانه ای از انتظار برای بازدهی بیشتر و شفافیت بیشتر در معاملات باشد. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران ترجیح می دهند به جای حفظ سرمایه خود در قالب وجوه، فرصت های کم خطرتری برای کسب سود پیدا کنند. این تحولات ضمن ایجاد نوسانات موقت در وجوه می تواند به تعمیق بازار سهام و افزایش نقدینگی کمک کند.
در حالی که شاخص کل در آخرین هفته پاییز به بازدهی 5.78 درصدی دست یافت، شاخص متعادل نیز با رشد 4.72 درصدی به حرکت شش روزه خود در کانال یک میلیون واحدی ادامه داد که بهترین بازدهی این نماگر در 31 هفته اخیر است. از سوی دیگر دلار آزاد با عبور از سطح 131 هزار تومان طی هفته گذشته بیش از 4 درصد رشد را به ثبت رساند و در عین حال دلار توافقی نیز به محدوده 75 هزار تومان نزدیک شد. انتقال ارز شرکت ها به تالار دوم توافق با نرخ حدود 106 هزار تومان، اختلاف نرخ موثر شرکت ها با بازار آزاد را به حدود 23 درصد کاهش داده است. به نظر می رسد این یک سیگنال مثبت برای بورس است.
از سوی دیگر بازار طلا در هفته گذشته با حرکت صعودی قابل توجهی همراه بود. قیمت هر گرم طلای 18 عیار در ابتدای هفته بیش از 4 درصد رشد را تجربه کرد و وارد کانال 13 میلیون تومان شد و در نهایت هر گرم طلای 18 عیار در پایان هفته به 13 میلیون و 896 هزار تومان رسید. در نتیجه این تحولات، طلا 8.3 درصد در مقیاس هفتگی برای سرمایه گذاران فلز زرد بازده داشت. همچنین سکه طلا در هفته گذشته در کنار سایر دارایی ها به رشد قیمتی خود ادامه داد و رکوردهای جدیدی را به نام خود ثبت کرد. سکه امامی روز شنبه با جهش 4.7 میلیون تومانی به کانال نیمی 139 میلیون تومان رسید که از هفتم مهرماه تاکنون بی سابقه بود. معاملات سکه در آخرین روز هفته با رشد هفتگی 6.5 درصدی در سطح 143 میلیون و 500 هزار تومان به پایان رسید. اما صندوق های طلا با برداشت بیش از 5 حمت پول واقعی مواجه شدند. از سوی دیگر، بورس در همین بازه زمانی میزبان ورود بیش از 5.1 هزار میلیارد تومان پول واقعی بود. رقمی که در 32 هفته گذشته به عنوان پایین ترین رکورد محسوب می شود و حاکی از تغییر جهت انتظارات سرمایه گذاران به نفع بورس است. میانگین ارزش معاملات خرد نیز در مقیاس هفتگی از مرز 22 عبور کرد و رکورد 27 هفته را شکست.
بیشتر بخوانید: چرا سرمایه گذاران واقعی از بورس فرار می کنند؟
بورس تهران در هفته گذشته تحت تاثیر همزمان دو متغیر تعیین کننده یعنی تداوم بلاتکلیفی در سیاست های کلان اقتصادی و رشد نرخ دلار مسیر صعودی اما محتاطانه ای را تجربه کرد. در همین رابطه هلن عصمت پناه کارشناس بازارهای مالی در گفت و گو با «دنیای اکونومیست» گفت: بورس تهران در روزهای اخیر بیش از هر عامل دیگری تحت تاثیر دو متغیر کلیدی قرار گرفته است. متغیرهایی که همچنان مسیر بازار را سردرگم کرده و رفتار معامله گران را محتاطانه می کند. اولین عامل تداوم ابهام در سیاست های کلان اقتصادی است. نبود تصویر روشن از وضعیت نرخ ارز، نحوه تامین کسری بودجه دولت و سیاست های حمایتی یا محدودکننده، فعالان بازار را در وضعیتی مشابه حرکت در جاده مه آلود قرار داده است. این بلاتکلیفی باعث شده برخی سرمایه گذاران حتی در روزهای سبز بازار رویکردی محافظه کارانه داشته باشند و از افزایش ریسک اجتناب کنند. از سوی دیگر بخشی دیگر از سرمایه های خرد سهام خرد و متوسط را رها کرده و به سمت نمادهای بزرگ، نقدشونده و به اصطلاح امن تر حرکت کرده اند.
این کارشناس با اشاره به دومین عامل تاثیرگذار گفت: افزایش چشمگیر نرخ دلار نقش محرک اصلی نوسانات اخیر در صنایع صادرات محور را ایفا کرده و انتظارات تورمی را بار دیگر تقویت کرده است. همین عامل باعث شده است که جریان پول به سمت شرکت هایی برود که یا درآمد ارزی دارند یا توانایی تبادل ارز دارند و یا توانایی انتقال تورم به قیمت محصولات خود را دارند. در عمل تا این لحظه حرکت شاخص کل بیش از هر چیز تحت تاثیر این متغیر بوده است. با توجه به اینکه سایه سنگین ریسک ها همچنان بر بازار باقی مانده است، ضرورت مدیریت ریسک بیش از پیش شده است. وی در ادامه افزود: رفتار بازار در هفته گذشته نشان می دهد که همچنان بخش قابل توجهی از فعالان تحت تاثیر احساسات و انتظارات کوتاه مدت تصمیم گیری می کنند.
سبز شدن شاخص کل لزوماً به معنای رشد یا بازده واقعی نیست. اگر سطح فعلی قیمت سهام و محدوده فعلی شاخص کل را در کنار نرخ دلار، تورم بالا و تضعیف مداوم ارزش ریال قرار دهیم، این سوال جدی مطرح می شود که آیا همچنان می توان از بازده معنادار بازار صحبت کرد یا تنها با رشد قیمت اسمی مواجه هستیم؟ در چنین فضایی، استراتژی مدیریت ریسک مستلزم توجه بیشتر به صنایع با نقدینگی بالا، شرکت های دارایی محور و بنگاه های دارای ذخایر معدنی و منابع ارزشمند است. با این حال، این رویکرد بدون خطر نیست. هلن عصمت پناه در خصوص سیاست حذف حجم مبنا از معاملات و تاثیرات آن بر بازار گفت: حذف حجم مبنا به خودی خود تصمیم قابل دفاعی است.
اما در بازاری با طیفی از نوسانات اجباری، عمق کم و اعتماد شکننده، این سیاست لزوماً به حل ریشه ای مشکلات منجر نمی شود، بلکه صرفاً شکل آنها را تغییر می دهد. بازار سهام ایران همچنان یک بازار کم عمق، پر ریسک و بسیار حساس است. واقعیتی که سرمایه گذاران نباید آن را نادیده بگیرند. این کارشناس بیان کرد: از ابتدای دی ماه 1404 حجم پایه معاملات به یک سهم کاهش می یابد. یعنی با معامله حتی یک سهم، قیمت نهایی دقیقا برابر با قیمت معامله شده است. در گذشته، حجم پایه به عنوان یک ترمز عمل می کرد و از ثبت نوسان کامل قیمت در زمانی که حجم معاملات کم بود، جلوگیری می کرد. اکنون با رفع این محدودیت، تنها مانع نوسان قیمت، دامنه نوسان منفی 3 تا مثبت 3 درصد است.
به گفته این کارشناس، تصمیم مذکور منجر به ثبت کامل معاملات، افزایش شفافیت قیمت و خروج برخی نمادها از رکود مصنوعی ناشی از قفل شدن حجم مبنا خواهد شد. کاهش صفهای بیاثر، واقعیتر کردن دادههای قیمت و افزایش تحلیل بازار از جمله مزایای این سیاست است. زیرا یکی از متغیرهای مداخله گر از فرآیند کشف قیمت حذف می شود. اما از سوی دیگر نباید خطرات رفتاری و ساختاری این تصمیم را نادیده گرفت. در بازاری با دامنه نوسان محدود، حذف حجم پایه می تواند منجر به تشدید رفتار سوداگرانه شود. به طوری که حتی با نقدینگی اندک نیز می توان صف های خرید و فروش را تشکیل داد و قیمت ها را قفل کرد. این به بازیگران کوچکتر اجازه می دهد تا قیمت ها را در کوتاه مدت بدون افزایش عمق واقعی بازار تغییر دهند.
وی با اشاره به اینکه رهاسازی هیجان به دلیل محدودیت دامنه نوسانات زمانبرتر شده است، تصریح کرد: به جای حرکات سریع، اصلاحات به صورت فرسایش و قطره چکان رخ می دهد. مشکلی که می تواند منجر به سلب اعتماد سهامداران خرد شود. برای سرمایه گذاران حرفه ای و تحلیلی، قیمت های بسته شدن واقعی تر و فعال سازی سریع تر سیگنال ها می تواند یک مزیت باشد. به شرطی که صبر و مدیریت ریسک در اولویت باقی بماند. اما برای معامله گران احساسی، احتمال گیر افتادن در صف ها و مواجهه با خروجی های سخت افزایش می یابد و هر خطای کوچکی می تواند منجر به ضرر واقعی شود.
منبع: دنیای اقتصاد





