کروش احمدی در شرق نوشت: به نظر می رسد برخی از مسئولان از تلاش برای لغو تحریم ها دست برداشته و ظاهراً تمایل دارند تحریم ها را اجتناب ناپذیر بپذیرند. این در حالی است که تحریم های 20 ساله کشورمان را وارد مرحله فرسودگی زیرساخت ها و پوسیدگی ساختاری کرده است. در عین حال، رشد اقتصادی و فناوری قابل توجه برخی از کشورهای منطقه می تواند تهدیدات امنیتی را برای ما نیز به همراه داشته باشد.
در چنین شرایطی لغو تحریم ها به هر قیمتی ضروری است و بیش از هر زمان دیگری در دستور کار مسئولان کشورمان قرار دارد. تورم ناشی از تحریم ها، علاوه بر سوء مدیریت و فساد گسترده که هم افزایی هستند و همدیگر را تشدید می کنند، دیگر نباید و نمی تواند ادامه یابد.
اثرات تحریم ها بر اقتصاد و جامعه که ما را به مرحله فروپاشی ساختاری رسانده است را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
1. تحریم ها و سوء مدیریت ها هم افزایی هستند و یکدیگر را تقویت می کنند. تحریم ها با ایجاد فرصت ها و انگیزه ها باعث سوء مدیریت سیستمی می شود. با مقصر دانستن قدرت های خارجی، دست مردم و رسانه ها برای پاسخگویی به مسئولان بسته می شود و مسئولان نالایق حاشیه امنی پیدا می کنند. با رشد شبهات، پدیده «خودی و غیرخودی» و اصل وفاداری به جای تخصص بیش از پیش مبنای کار قرار می گیرد و مناصب اصلی به خودی های به ظاهر وفادار اما بی صلاحیت سپرده می شود.
با تشدید حذف افراد شایسته، مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه ها در 20 سال اخیر سرعت گرفته است. برنامه ریزی بلندمدت عملا کنار گذاشته شده و مسئولین با هدف تامین غذا و جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی برای دوره های کوتاه، مدام درگیر زندگی روزمره و مدیریت بحران هستند. درآمدها به جای صرف برنامه های اصولی و جلوگیری از افزایش اختلافات و رشد تکنولوژیک صرف تحقق برنامه های پوپولیستی کوتاه مدت می شود.
رشد شوراها و کمیته های ویژه و… منجر به کاهش اختیارات وزارتخانه ها و ایجاد بوروکراسی موازی و بدون نظارت شده است. قیمت گذاری مصنوعی و چند نرخی شدن ارز باعث ایجاد اختلال بیشتر در بازار شده و جایگزین بورس به جای تولید و تجارت واقعی شده است.
2. تحریم ها محیط را برای رشد فساد سیستمی مساعد کرد. پنهان کاری، اختلال در سازوکار بازار و تشکیل شبکه های مخفی برای دور زدن تحریم ها باعث رشد فساد شده است. بسته شدن راه های قانونی و عرفی کسب و کار، توسل به راه های غیرشفاف را برای کسب و کار ضروری کرده است. با محدودیت شبکه بانکی، واسطه ها توانسته اند رشد کنند.
لایههایی از شرکتهای پوسته، تراستها و افراد مورد اعتماد در داخل و در کشورهای مسیر ایجاد شدهاند که باید مقادیر زیادی پول را از طریق کانالهای غیرقانونی در تاریکی جابهجا کنند. در نتیجه، مقامات دولتی و نخبگان دسترسی نامحدود و نامحدودی به پول های حساب نشده دارند. همچنین تحریم رقابت را از بین برده و بازار داخلی و بخشی از تجارت خارجی در انحصار چند شبکه قدرتمند قرار گرفته است. این شبکه های مورد اعتماد حق انحصاری واردات و صادرات و تجارت داخلی را به دست آوردند و توانستند خدمات خود را به هر قیمتی ارائه دهند.
به این ترتیب صنفی از تجار تحریمی تشکیل شد و در موقعیتی قرار گرفتند که بتوانند از اقتصاد بسته بهره ببرند و زمینه را برای ادامه تحریم فراهم کنند. از آنجایی که کمبود کالا یکی از عوامل اصلی فساد است، رشوه خواری و قاچاق به صنعتی پر رونق تبدیل شده است. در نتیجه بخشی از تولید ناخالص ملی غیررسمی و زیرزمینی شده و دولت امکان اخذ مالیات و وضع مقررات را از دست داده و نهادهای رسمی ضعیف تر شده اند.
همچنین زیر پا گذاشتن قوانین با هدف دور زدن تحریم ها به امری پسندیده و میهن پرستانه تبدیل شده و مرزهای بین کمک به مردم و کسب سود شخصی کم رنگ شده است. مبالغ هنگفتی که بدون امکان حسابرسی در اختیار شبکه های نامحسوس است، زمینه را برای رشد بیشتر اختلاس فراهم کرده است.
3. مشکل تورم مزمن و خانه نشین 20 ساله بدون لغو تحریم ها حل نمی شود. تحریم ها و تورم با زنجیره پیچیده ای از کنش ها و واکنش ها مکمل یکدیگر هستند و باعث کاهش ارزش پول ملی می شوند. تحریم ها صادرات و دسترسی به سیستم بانکی بین المللی را محدود می کند و دسترسی به ارزهای قوی را کاهش می دهد که منجر به کاهش واردات و افزایش قیمت کالاهای وارداتی می شود.
اختلال در زنجیره تامین باعث افزایش هزینه های لجستیک و بیمه و نیاز به واسطه ها و استفاده از راه های پیچیده حمل و نقل برای جلوگیری از تحریم ها می شود که باعث افزایش قیمت کالا می شود. همچنین تولیدکنندگان داخلی که با مشکل تامین اقلام اولیه و میانی و قطعات وارداتی مواجه هستند مجبور به افزایش قیمت هستند.
تحریم ها همچنین انواع درآمدهای دولت را کاهش می دهد. اما هزینه های دولت مانند حقوق، هزینه های نظامی و امنیتی و یارانه ها در حال افزایش است. استقراض از بانک مرکزی برای پوشش هزینه ها، حجم نقدینگی را افزایش می دهد و پول بیشتر و کالای کمتر باعث افزایش قیمت می شود. جنبههای روانشناختی نیز مؤثر است و تنها با پیشبینی تورم، موجب تورم میشود. زیرا همه را به فکر احتکار و خریدهای قبلی می اندازد.





