روزنامه هم میهن در سرمقاله خود نوشت: جامعه ایران از جهات مختلف دچار نارضایتی های زیادی شده است. هر صاحب قدرت باید سیاست خود را معطوف به حل این درگیری ها کند. اما در این میان، اختلاف نظر مهمی وجود دارد که مانع از توجه به سایر اختلافات و رفع آنها می شود. این عدم تطابق بین اولویت های صاحبان قدرت و اولویت های جامعه است. گویی بسیاری از مردان در حباب زندگی می کنند و درک درستی از مسائل و اولویت های جامعه ندارند.
در آخرین روز هفته، اخبار متعددی در ایران از عمق وحشتناک این نارضایتی حکایت داشت. اولین مورد انتشار فیلمی از خانم علیدوستی است که به مسائل پیرامون ایشان و اعتراضات سال 1401 و زندان رفتن و … می پردازد که در شبکه بی بی سی فارسی منتشر شد. (صرف نظر از صحت و کیفیت محتوای آن) تعداد بازدید از آن به میلیون ها نفر رسید.
از سوی دیگر، آقای سیداحمد خاتمی امام جمعه تهران در دیدار با معاون پژوهشی حوزه های علمیه و جمعی از مدیران این معاونت که در سالن جلسات دبیرخانه شورای خبرگان رهبری در قم برگزار شد، با تقدیر از فعالیت های علمی مرکز موضوعی فقه، گفت: این مرکز خدمات ارزنده ای را در حوزه فقهی ارائه کرده است. در مراسم حج، ذبح گوسفندان با چاقوی فولادی مورد سؤال قرار گرفته است.
واقعا کجا داریم میریم؟ البته مسائل فقهی متنوع است و پاسخگویی به آنها باید از وظایف حوزه باشد، اما با طرح این موضوعات در عرصه عمومی و توصیف آن به عنوان «پژوهش ارزنده» چه برداشتی ایجاد می کند؟ آیا فکر نمی کنند این رودخانه خروشان که مردم را وارد انقلاب کرد، اکنون خشک شده است؟
یک امام جمعه آقای صدیقی، امام جمعه دیگر آقای احمد خاتمی با این اولویت فقهی و دیگری مشغول صدور حکم علیه اسرائیل برای سقوط هلیکوپتر است، در حالی که چنین حکمی به دولت مورد حمایتش قبل از اسرائیل اشاره دارد. این امر ناشی از زندگی در حباب و دور شدن از مردم و واقعیت های جامعه و تن دادن به روایت به جای حقیقت جویی است که اجازه نمی دهد تعارضات دیگر دیده شود و سپس حل شود.
در این میان نقش رسانه و اهمیت آن در برنامه ریزی صحیح و کارشناسانه موضوعات اصلی بیش از پیش است. از سوی دیگر این رسانه رسمی ایران است که هر روز ضعیف تر از دیروز است و مخاطبان کمتری دارد و در عین حال انتظار، پرحجم تر و پرهزینه تر است. مشکل این است که پاسخگوی این وضعیت نیست، از طرف مجلس و نمایندگانی است که اولویت آنها با اولویت امام جمعه است.
در شرایطی که چنین فیلمی در ایران میلیون ها بازدید داشته است، یکی از نمایندگان مجلس تلویحا تهدید به شورش می کند و می گوید که مردم ایران خود علیه حجاب وارد میدان خواهند شد. همان ادعایی که در فیلم بیبیسی وجود دارد، از منظر مخالف است و هر دو به نام مردم صحبت میکنند.
البته نماینده مذکور سطح تهدید را بالا می برد و می گوید که; هشدار دادم روزی که مردم مسئولان را دور بزنند و خودشان وارد میدان شوند. اما نگفت که یک بار در جریان اسیدپاشی شهرش چند نفری که می خواست وارد میدان شدند و وضعیت فعلی نتیجه مستقیم آن رفتارهاست. او ادامه می دهد و به عنوان صاحب جهان بینی می گوید: پیش بینی می کنم مردم این سطح از ابتذال را تحمل نکنند. اما نمی گوید چه سطحی از ابتذال! آیا تحمل می کنند کسانی که با تمام قوا در مقابل یک میل معمولی زنان ایستادند و اسید پرتاب کردند، حالا خط قرمزشان این است که با لباس زیر به خیابان بیایند.
مهم ترین نارضایتی در کشور نارضایتی شناختی از مسائل و واقعیت های کشور است. گویی بخش مهمی از سیاست گذاران و صاحبان قدرت در حباب به سر می برند و در نتیجه به دانشی دست یافته اند که کاملاً مغایر با دانش عمومی است و اولویت های آنها با اولویت های مردم کاملاً متفاوت است. در نتیجه مسائل اصلی را نمی شناسند و راه حل و انگیزه ای برای حل آن ندارند.





