همه آنچه در تورم بالا نمی‌بینیم

بعدی- طی روزهای اخیر افزایش قیمت ارز و طلا و البته تجلی جلوه های عینی گرانی در طیف وسیعی از کالاها و خدمات که در آمارهای رسمی (مانند رکورد تورم مواد غذایی در ایران) نیز منعکس شده است، با بازتاب های مختلفی همراه بوده است. به ویژه، این روند گران قیمت باعث شده است که طیف قابل توجهی از مردم احساس نگرانی کنند و عدم اطمینان بیشتری را در پس زمینه ذهن خود احساس کنند. تورم بالا در اقتصاد ایران موضوع جدیدی نیست.

به گزارش فردا؛ چند دهه است که نرخ تورم در ایران بالا و دورقمی بوده است. اما به ویژه در سال های گذشته شاهد افزایش چشمگیر نرخ تورم و ثبت تورم حداقل 50 درصدی در اقتصاد ایران بوده ایم. موضوعی که به دلیل عدم افزایش پلکانی دستمزد مردم با روند صعودی در کشور، باعث شده تعداد زیادی از مردم ایران به دامان فقر رانده شوند.

این موضوع در گزارش های رسمی و یا مواضع مسئولان اقتصادی و نمایندگان شورای اسلامی نیز منعکس شده است. اما نکته مهم و اساسی این است که بدانیم تورم بالا تنها معیشت مردم را دچار مشکل نمی کند و از منظر کلان به شدت برای جامعه هزینه بر است. در این چارچوب توجه به 4 مولفه مهم به نظر می رسد.

1. پرواز سرمایه از ایران

تورم بالا یکی از عوامل اصلی افزایش فرار سرمایه از کشور است. تورم بالا ناشی از کاهش ارزش پول ملی، سیاست های پولی انبساطی، کسری بودجه و تحریم های اقتصادی، انتظارات تورمی را تشدید کرده و باعث دور شدن سرمایه گذاران داخلی و حتی خارجی از دارایی های ریالی شده است. کاهش ارزش ریال نیز تاثیر مستقیمی بر خروج سرمایه دارد چرا که گزارش ها حاکی از خروج میلیاردها دلار سرمایه از کشور در سال های اخیر است.

آمارهای غیررسمی نیز نشان می دهد که در سال 2024 خروج سرمایه از طریق ارزهای دیجیتال در ایران به رقم تاریخی 4.18 میلیارد دلار رسیده است که نسبت به سال قبل حدود 70 درصد افزایش داشته است. این اعداد نشان می دهد که فعالان اقتصادی به دلیل تورم بالا و عدم اطمینان نسبت به آینده ریال، به سمت دارایی های دلاری، دارایی در خارج از کشور و ارزهای دیجیتال حرکت کرده اند.

حتی گزارش های رسانه ای حاکی از فرار سرمایه های حدود 7 میلیارد یورویی در واکنش به بازگشت تحریم ها است. فرار سرمایه پیامدهای اقتصادی جدی دارد. کاهش سرمایه گذاری داخلی، تضعیف بازار سرمایه، افت رشد اقتصادی و افزایش هزینه تامین مالی دولت از پیامدهای مستقیم این مشکل است.

2. فرسایش روح انسان

تورم مزمن و بالا در ایران تنها یک پدیده اقتصادی نیست، بلکه تأثیرات عمیق و ماندگاری بر روان و کیفیت روابط عاطفی و اجتماعی افراد گذاشته است. زمانی که قیمت ها به طور مداوم افزایش می یابد و قدرت خرید خانوار کاهش می یابد، احساس ناامنی اقتصادی به یکی از پایدارترین تجربیات روانی جامعه تبدیل می شود. احساسی که مستقیماً بر عواطف، رفتارها و روابط انسان تأثیر می گذارد.

در سطح فردی، تورم بالا باعث افزایش اضطراب، استرس مزمن و احساس درماندگی می شود. فردی که هر روز نگران اجاره خانه، هزینه درمان یا تحصیل فرزندش است، بخش قابل توجهی از انرژی ذهنی خود را صرف بقا می کند. این وضعیت تاب آوری ذهنی را کاهش می دهد و باعث خستگی ذهنی، پرخاشگری پنهان و کاهش امید به آینده می شود. در چنین شرایطی، برنامه ریزی بلندمدت که یکی از پایه های سلامت روان است، جای خود را به تصمیم گیری های کوتاه مدت و واکنشی می دهد.

در سطح خانواده، فشار اقتصادی ناشی از تورم به تنش‌های عاطفی بین همسران و نسل‌ها دامن می‌زند. اختلاف بر سر هزینه ها، مقایسه مداوم استانداردهای زندگی با گذشته یا دیگران و احساس شکست، کیفیت گفتگو و صمیمیت را تضعیف می کند. بسیاری از مردم به طور ناخواسته کناره گیری عاطفی را تجربه می کنند. یعنی برای کاهش فشار روانی از تعامل عمیق فاصله می گیرند و به حداقل ارتباطات بسنده می کنند. در سطح اجتماعی، تورم بالا سرمایه اجتماعی را تضعیف می کند. کاهش اعتماد، افزایش فردگرایی و تشدید رقابت بر سر منابع محدود باعث کاهش همدلی و همکاری می شود. هنگامی که بقا به دغدغه اصلی تبدیل می شود، توجه به احساسات دیگران و مسئولیت اجتماعی کنار گذاشته می شود.

در مجموع، تورم بالا با از بین بردن آرام اما پیوسته سلامت روان، پیوندهای عاطفی بین افراد را تضعیف می کند. مهار تورم علاوه بر ضرورت اقتصادی، اقدامی اساسی برای ترمیم روان جمعی، بازیابی امید و احیای روابط انسانی در جامعه ایران است.

3. تشدید بزهکاری و ناهنجاری های اجتماعی

تورم بالا و مزمن دلیل افزایش جرم و جنایت و ناهنجاری های اجتماعی است. زمانی که قیمت ها سریعتر از رشد درآمدها افزایش می یابد، بخش های بزرگی از جامعه با استرس مزمن معیشتی مواجه می شوند. فشاری که در بسیاری از موارد منجر به تضعیف هنجارهای اجتماعی و افزایش رفتارهای پرخطر می شود.

از منظر اقتصادی و اجتماعی، تورم بالا باعث کاهش قدرت خرید، بیکاری پنهان و گسترش فقر شهری می شود. در چنین شرایطی برخی افراد به ویژه جوانان و سرپرستان خانوارهای کم درآمد احساس می کنند که راه های قانونی برای تامین حداقل های زندگی مسدود شده است. این حس انسداد امکان ارتکاب جرایمی مانند سرقت خرد، کلاهبرداری، خرید و فروش غیرقانونی کالا و فعالیت های اقتصاد زیرزمینی را افزایش می دهد. تجارب اجتماعی نشان می دهد که بخش قابل توجهی از این جرایم نه از روی میل، بلکه از روی اجبار اقتصادی شکل می گیرد.

تورم همچنین اعتماد عمومی به نهادهای حاکمیتی را تضعیف می کند. وقتی مردم شاهد تداوم کاهش ارزش پول ملی، افزایش نابرابری و ناتوانی سیاست‌ها در کنترل قیمت‌ها هستند، احساس بی‌عدالتی تشدید می‌شود. این احساس بی عدالتی می تواند هنجارهای اخلاقی را از بین ببرد و توجیهی روانی برای بی قانونی ایجاد کند. یعنی فرد رفتار نادرست را واکنشی به شرایط ناعادلانه می داند.

از سوی دیگر، فشارهای روانی ناشی از تورم، مانند استرس، خشم سرکوب شده و ناامیدی، احتمال خشونت خانگی و اجتماعی را افزایش می دهد. تنش های اقتصادی حل نشده می تواند به درگیری های کلامی و رفتاری تبدیل شود و هزینه های اجتماعی سنگینی به همراه داشته باشد. به طور کلی تورم بالا با تشدید فقر، نابرابری و از بین بردن اعتماد اجتماعی زمینه های رشد بزهکاری را تقویت می کند. کنترل پایدار تورم و ارتقای امنیت اقتصادی نه تنها یک ضرورت مالی، بلکه شرط اساسی کاهش جرایم و حفظ انسجام اجتماعی در ایران است.

4. دورنمای آینده نامشخص

تورم بالا و مزمن در ایران نقش تعیین کننده ای در ناتوانی جوانان در ترسیم چشم اندازی روشن از آینده دارد. در شرایطی که سطح عمومی قیمت ها به طور مداوم افزایش می یابد و قدرت خرید کاهش می یابد، پیش بینی آینده مخاطره آمیز و نامطمئن می شود. جوانی که نمی داند درآمدش چقدر هزینه های مسکن، حمل و نقل یا تحصیل را در سال آینده پوشش می دهد، عملاً امکان برنامه ریزی بلندمدت را از دست می دهد.

این عدم اطمینان اقتصادی باعث می شود که تصمیمات مهم زندگی به تعویق بیفتد. ازدواج، تشکیل خانواده، انتخاب یک مسیر شغلی باثبات، یا سرمایه‌گذاری در مهارت‌های تخصصی، همگی نیازمند ثبات اندکی هستند. اما تورم بالا این ثبات را تضعیف کرده است. در نتیجه، بسیاری از جوانان به مشاغل موقت و ناامن روی می آورند و در چرخه درآمدهای ناپایدار و بدون افق پیشرفت مشخصی گرفتار می شوند.

از نظر روانی، تورم پیوند بین تلاش فردی و نتایج اقتصادی را تضعیف می کند. وقتی تحصیل و کار لزوماً منجر به بهبود سطح زندگی نمی شود، احساس شکست و بی انگیزگی شکل می گیرد. این وضعیت امید به آینده را از بین می برد و جوانان را به زندگی روزمره و تصمیم گیری های کوتاه مدت سوق می دهد. در مجموع، تورم بالا با از بین بردن قابلیت پیش بینی و امنیت اقتصادی، آینده نگری و هدف گذاری جوانان را تضعیف می کند. کنترل پایدار تورم، پیش نیاز بازگشت امید و شکل‌گیری چشم‌انداز واقعی برای نسل جوان ایران است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی