آنچه شما باید پیش از خواندن کانت بدانید

فرار کن آنیا اشتاین باوئر، او فیلسوف آلمانی و از بنیانگذاران «مکتب فلسفی لندن» است. او دکترای فلسفه خود را از دانشگاه هامبورگ آلمان گرفت و همچنین یکی از سردبیران مجله معروف «فلسفه حالا» است. بسیاری از آثار علمی اشتاین باوئر مربوط به کنفوسیوس چینی است.

به گزارش به گزارش میهن تجارت به نقل از New Philosophy; وقتی دانشجویان از اساتید قدیمی فلسفه خواستند که یک کتاب مقدماتی خوب برای فلسفه توصیه کنند، آنها کتاب نقد عقل محض کانت را پیشنهاد کردند. در نگاه اول، این توضیح ممکن است پوچ به نظر برسد. زیرا متون کانت، به ویژه آثار متأخر او، سخت فهم و هضم شناخته می شوند و خواندن آنها باعث ترس و دلهره خوانندگان از فلسفه می شود. حتی موشه مندلسون، دوست کانت و یکی از بزرگترین متفکران قرن هجدهم، اعلام کرد که انتقاد از عقل ناب «شبه های عصبی را از بین می برد». با این حال، وقتی راهی برای خواندن آثار کانت پیدا می کنید، متون او می توانند به شما یاد دهند که چگونه به خوبی فلسفه ورزی کنید. آن متون به طرز رضایت‌بخشی پیچیده، سیستماتیک و انتقادی هستند و شما را تحریک می‌کنند که با آن‌ها دست و پنجه نرم کنید یا با آن‌ها مخالفت کنید. بنابراین، چگونه می توانید شروع کنید؟ دانستن اندکی درباره پیشینه، علایق و طرز تفکر کانت و همچنین مفاهیمی که او به کار می برد کمک می کند.

برخلاف بسیاری از فیلسوفان بزرگ روشنگری که در مورد آنها صحبت می کنیم، امانوئل کانت چهارمین فرزند از نه فرزند خانواده ای بود که در ثروت و امتیاز به دنیا نیامدند. پدرش یک چرم‌کار معمولی و لگام‌ساز بود که از موقعیت اقتصادی و اجتماعی پایینی برخوردار بود. خانواده کانت مذهبی بودند، بخشی از یک جنبش مذهبی که در قرن هفدهم ظهور کرد و هدف آن احیای زندگی پروتستان و اصلاح کلیسا بود. اگرچه کانت در بزرگسالی مذهبی نبود، اما برای آرامش خاطر و تفکر مثبت به سبک زندگی پرهیزگاری احترام می گذاشت. با حمایت دوستان و همسایگانی که استعدادی را در کانت تشخیص دادند، هزینه های تحصیل او در مدرسه خوب تامین شد. او به عنوان دانشجو در دانشگاه ثبت نام کرد و با یک معلم خصوصی و برنده شدن در بیلیارد توانست از نظر مالی خود را تامین کند.

کانت سرانجام در 46 سالگی به مقام استادی منطق و متافیزیک که آرزویش را داشت رسید. این امر برای او امنیت مالی ایجاد کرد. کانت تمام زندگی خود را در کونیگزبرگ گذراند که در آن زمان شلوغ ترین مرکز تجاری پروس بود. دوستانش متنوع بودند، بهترین دوستش یک تاجر مهاجر انگلیسی به نام «گرین» بود. شاگردان او از مناطق مختلف پروس مانند ایتالیا، آلمان و فراتر از آن به لهستان، روسیه و منطقه بالتیک آمدند. بعد از کار در دانشگاه، کانت در نیمه دوم هر روز معاشرت می کرد. او با دوستانش ناهار می خورد، بیلیارد بازی می کرد و همچنین وقت خود را در تئاتر و تئاتر می گذراند. این زندگی سرگرم کننده توسط یک تغییر فرهنگی در طول اشغال کونیگزبرگ توسط روسیه بین سال های 1758 و 1762 تسهیل شد، زمانی که فضا از نظر اجتماعی آزادتر شد و در معرض تجملات قرار گرفت.

در زمینه علوم طبیعی و همچنین متافیزیک، کانت در سال 1755 به طور ناشناس “تاریخ طبیعی جهانی و نظریه آسمان ها” را منتشر کرد و در آن اثر توضیحی کاملاً مکانیکی از آغاز جهان ارائه کرد که برای مدت طولانی توضیح داد. مبنایی جدی برای بحث های نجومی در نظر گرفته شد. به گفته کانت، منظومه شمسی صرفاً یک نسخه کوچکتر از منظومه ستاره ای ثابت مانند کهکشان راه شیری و دیگر کهکشان ها بود. تا زمانی که نوشته‌های انتقادی کانت در مورد دین منتشر می‌شد، دوران حکومت دو حاکم متوالی لیبرال روشنگری، فردریش ویلهلم اول و فردریش کبیر، پایان یافته بود و پادشاه جدید، فردریش ویلهلم دوم، تدابیر سخت‌گیرانه‌تری را در پیش گرفته بود.

بنابراین کانت با سانسورچیان روبرو شد. مدت ها شایعاتی مبنی بر تبعید یا حداقل ساکت شدن او و سلب حق بازنشر آثارش از او شنیده می شد. این اتفاق نیفتاد، اما کانت اخطاری جدی از سوی پادشاه وقت دریافت کرد و او را متهم به سوء استفاده از موقعیت خود به عنوان مربی ذهن های جوان کرد. ادعا می شد که کانت در تلاش است تا جوانان را از آموزه های کلیسا دور کند. کانت بدون ترس پاسخ داد و تمام اتهامات را رد کرد، اما قول داد تا زمانی که پادشاه زنده است اثر دیگری در مورد دین منتشر نکند. در واقع، اندکی پس از مرگ کینگ، کانت تأملات انتقادی بیشتری در مورد دین منتشر کرد. کانت در 73 سالگی آخرین سخنرانی خود را در سال 1796 ایراد کرد.

سه انتقاد

نام کانت با نام سه اثر فلسفی او پیوند خورده است که معمولاً به عنوان «سه نقد» کانت شناخته می‌شوند: نقد عقل محض (یا اولین نقد)، نقد عقل عملی (یا نقد دوم) و نقد نیرو. داوری (یا نقد سوم). . تنها پس از دهه‌ها غوطه‌ور شدن در علم، فلسفه و بسیاری از موضوعات مرتبط، کانت کار خود را بر روی پروژه «انتقادی» آغاز کرد. به محض اینکه شروع به تحقیق در مورد معروف ترین اثرش، نقد عقل محض کرد، سبک زندگی او تغییر کرد. او از یک روشنفکر جسور و اجتماعی به یک استاد گوشه گیر تبدیل شد که سبک زندگی کاملاً منظمی از سختگیری، نظم و انضباط شخصی را دنبال می کرد.

از «فلسفه انتقادی» کانت به عنوان «استعلایی» نیز یاد می شود. مترادف با «استعلایی» به معنای «فراتر» یا مفهومی استعلایی نیست، اما این واژه در اینجا معنای فنی دارد و بیانگر تحقیق در «شرایط لازم برای امکان» است. به عبارت دیگر، کانت در نقد عقل محض می پرسد: چه چیزی باید وجود داشته باشد تا معرفت ممکن شود؟ فلاسفه دیگر پرسیده بودند: محتوای علم ما چیست؟ چه چیزی می توانیم بدانیم؟ از سوی دیگر، کانت از پیش شرط های معرفت بشری می پرسد. به همین ترتیب، کانت درباره شرایط اخلاق در نقد عقل عملی و شرایط زیبایی شناسی و سایر کاربردهای حکم در نقد قوه قضاوت پرسش هایی را مطرح می کند.

چرا سه نقد معروف کانت به این نام معروف است؟ چه انتقادی در آن وارد شده و چرا؟ آن سه گانه تأملی انتقادی در مورد محدودیت های استفاده از عقل و در عین حال سنت فلسفی شخصی کانت است. کانت در مکتب عقل گرایی یا عقل گرایی و به طور دقیق تر، فلسفه لایب نیتس تربیت شد. عقل گرایان معتقد بودند که دانش از عقل سرچشمه می گیرد. تردید در مورد اعتبار این ایده اساسی برای کانت سال ها قبل از دوره پروژه انتقادی او آغاز شده بود، اما او با خواندن ایده های دیوید هیوم کاملاً از خواب جزمی خود بیدار شد. او به این نتیجه رسید که در مورد اعتقاد به عقل گرایی جزم اندیشی شده است، در حالی که از سنت هیوم از «تجربه گرایی» به عنوان «شک گرایی» یاد می کند. برخلاف عقل گرایان، تجربه گرایان معتقد بودند که دانش تنها از طریق تجربه به دست می آید.

تمایز «عقل» و «فهم» به ویژه مفید است. “هوش” توانایی انسان برای تفکر منطقی است و ربطی به باهوش یا تحصیلکرده بودن ندارد، اما راه هایی وجود دارد که می توانید مهارت های استدلال خود را بهبود ببخشید. کانت معتقد است که این توانایی همه ماست. بنابراین هیچ کس از تفکر عقلانی مستثنی نیست.

این به معنای توانایی استنباط دلایل و اجتناب از مغالطه هایی مانند داشتن باورهای متضاد متقابل است. بنابراین عقل چیزی است که برای خوب فکر کردن از آن استفاده می کنیم و مستقل از تجربه است. از سوی دیگر، «فهم» مربوط به نحوه درک ما از جهان است; بنابراین همه چیز به تجربه بستگی دارد. این تمایز نیز به شکل پیشین قبل از تجربه و پسین پس از تجربه به خود می گیرد. در واقع کانت می خواهد بگوید که عقل شرط ناکافی برای معرفت است.

او فکر می کند که ما برای حفظ دانش نیاز به ورودی از جهان داریم. بنابراین درک و راههای پیچیده ای که عقل از طریق آن کار می کند و با حواس و عالم خارج ارتباط برقرار می کند به ما معرفت می دهد. دانش یک تفکر پسین است و هر تلاشی برای دستیابی به دانش تنها با عقل ما را در تاریکی ها و تضادها فرو می برد. در نقد عقل عملی به حوزه اخلاق پرداخته می شود که عقل واقعاً خود را نشان می دهد: کانت معتقد است که ما از عقل استفاده می کنیم تا در اندیشیدن به اصول اخلاقی آزاد باشیم و آنها پیشینی هستند.

چرا سه بررسی وجود دارد؟ تفاوت تمرکز بین نقد عقل محض و نقد عقل عملی به راحتی قابل مشاهده است. کانت در نقد اول به بررسی آنچه ما نیاز داریم پرداخت. چرا بررسی ها اینقدر مهم هستند و چرا ادامه می یابند؟ چرا شوپنهاور «نقد عقل محض» را «مهم ترین کتابی که تا به حال در اروپا نوشته شده» می داند؟ چرا «ساموئل تیلور کولریج» شاعر و نویسنده بریتانیایی هنگام خواندن آن اثر احساس کرد که در دستان یک غول است؟ آیا به این دلیل است که کانت در مورد همه چیزهایی که در نقد سه گانه گفته درست می گوید؟ البته پاسخ منفی است.

این نکته ای است که در هر فلسفه ای باید جستجو کرد. به عنوان مثال، بسیاری به طور موجهی با نتیجه کانت در نقد عقل عملی که اخلاق مبتنی بر قواعدی است و هر فردی باید آزادانه برای خود انتخاب کند و سپس به شدت از آن قواعد پیروی کند، مخالفت کرده اند. با این حال، چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد؛ زیرا کانت در مورد ماهیت اخلاق و تفکر اخلاقی چیز مهمی می گوید. او با این کار بحث فلسفی را به میزان قابل توجهی پیش برد.

اگرچه ممکن است بگوییم که نمی توانیم از نظام او در زندگی خود پیروی کنیم، در عین حال در اخلاق فلسفی نمی توانیم آن را نادیده بگیریم. همین امر در مورد نقد عقل محض نیز صدق می کند، که بینش هایش برای همیشه طرز تفکر ما را در مورد متافیزیک و معرفت شناسی تغییر داد. در نهایت، نقد نیروی داوری کار پیشگامی برجسته ای را در پی ریزی پایه های زیبایی شناسی فلسفی انجام می دهد که هنوز هم صادق است. بنابراین، به جای اینکه انتظار داشته باشیم هر کتاب فلسفی پاسخ های نهایی را در اختیار ما قرار دهد، مفیدتر است که آن را به عنوان مشارکتی در نظر بگیریم که دیدگاه های جدیدی ارائه می دهد و امکان فلسفیدن بیشتر را فراهم می کند.

حالا همه چیز آماده است!

شما اکنون یک ایده اولیه از پیشینه و پروژه های کانت دارید. بنابراین، شما در موقعیت خوبی برای شروع خواندن آثار او حتی نقدهای دشوار او هستید. خواندن فلسفه همیشه روند کندی دارد و باید اینگونه باشد. بنابراین، شما نمی توانید آثار کانت را در اینجا بدون حوصله بخوانید. مانند بسیاری از فیلسوفان بزرگ، کانت از ما دعوت می‌کند که به طور انتقادی با ایده‌های او درگیر شویم، بنابراین آماده باشید که فعالانه با هم فکر کنید. در نهایت، به ارزش کار او برای زمان ما فکر کنید، اما این کار را آگاهانه و مستدل انجام دهید. کار را انجام دهید. کانت اینگونه فلسفی کرد و ما نیز باید اینگونه باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *