فلسفه‌ ایمانوئل کانت؛ به جای پیروی از دیگران، به افکار خود اعتماد کنید

از ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم نقل شده است: «روشنگری عبارت است از بیرون آمدن انسان از نابالغی که بر خود تحمیل کرده است، نابالغی به معنای ناتوانی انسان در استفاده از قوای ادراک خود بدون راهنمایی افراد دیگر است.

به گزارش خبرآنلاین، کانت در دوره ای به دنیا آمد که درک علمی و خودمختاری انسان در حال افزایش بود و خود نقش مهمی در رشد فکری دنیای مدرن و تلفیق دانش جدید با باورهای اخلاقی داشت. از این منظر، کانت یکی از تأثیرگذارترین متفکران تاریخ معاصر است.

کانت در سال 1724 در کونیگزبرگ، پروس شرقی، کالینینگراد کنونی، در روسیه به دنیا آمد. او در خانواده ای ساده، سختگیر و مذهبی به دنیا آمد و چهارمین فرزند از نه فرزند خانواده بود.

امانوئل کانت در جوانی در دانشگاه کونیگزبرگ تحصیل کرد و در آنجا به علوم طبیعی، ریاضیات و فلسفه علاقه مند شد. او با دستاوردهای اخیر انقلاب علمی و عصر روشنگری آشنا شد و به برکت همین آشنایی ارزش عقل و تفکر مستقل بشری را بیش از پیش درک کرد.

کانت رویکردی انتقادی به تربیت دینی خود توسط والدینش و به طور کلی تمامی قدرت های مذهبی و سیاسی داشت. او احساس می کرد که دنیای مدرن گام به گام در حال تغییر است و از ایمان کورکورانه به رهبران دینی و سیاسی دور می شود و به تفکر سکولار، مستقل و عقلانی نزدیک می شود.

با این حال، کانت اهمیت و ارزش دین را در زندگی مردمی که می شناخت، دیده بود. او می دانست که دین می تواند منادی و مروج رفتار اخلاقی و پاکدامنی باشد و از این جهت به آن احترام می گذاشت. او نگران سرنوشت دور شدن مردم از دین بود. به عقیده کانت، بشریت اکنون آنقدر بالغ شده بود که بتواند خانه را ترک کند، اما هنوز آنقدر بالغ نشده بود که بداند چگونه زندگی مستقل خوبی داشته باشد.

امانوئل کانت در دوران تحصیل و پس از پایان آن آثار بسیاری منتشر کرد که در آنها به مفاهیمی چون متافیزیک، اخلاق، معرفت شناسی، سیاست و زیبایی شناسی پرداخت. او تمام زندگی کاری خود را وقف کمک به دنیای غرب کرد تا شرایط را برای ورود موفقیت آمیز آن به عصر جدید روشنگری فراهم کند.

او در شاهکار خود، نقد عقل محض، و همچنین تعدادی از آثار دیگر، با بررسی درک بشر از دانش و واقعیت در زمان خود، تلاش کرد تا این کار را انجام دهد. او چندین پارادایم شناختی جدید را ترکیب کرد و عقل و منطق را به عنوان بزرگترین منبع خیر معرفی کرد. کانت نوشت:

عصر ما عصر انتقاد است و همه چیز را باید نقد کرد. به نظر بسیاری از مردم، ادیان مقدس و قوانین ثابت شده باید از نظارت این دادگاه مستثنی شوند، اما اگر آنها را از نقد معاف کنیم، به عناصر مشکوکی تبدیل می شوند که دیگر نمی توانند خود را شایسته احترام بدانند. عقل فقط به چیزی احترام می گذارد که در یک فضای عمومی و آزاد قابل بررسی است.

در نهایت تلاش کانت در آثارش این بود که بستری را برای ما فراهم کند تا بفهمیم جهان را چگونه درک می کنیم و در تعامل با آن چه رفتاری باید از خود نشان دهیم. به عبارت دیگر، او سعی کرد پاسخ دهد که چگونه ما از هرج و مرج جهان طبیعی معنا می کنیم، آن را در ذهن خود نظم می دهیم، برای آن معنا می سازیم و آن را به رفتار اخلاقی تبدیل می کنیم. کانت سعی نکرد ارزش هایی را که دین در طول تاریخ ارائه کرده بود از بین ببرد، بلکه سعی کرد این ارزش ها را برای شرایط عصر مدرن به روز کند و بهبود بخشد.

امانوئل کانت در نقد عقل محض، فرآیندی را توصیف می کند که معتقد است ما به دانش می رسیم. در آن زمان دو مکتب اصلی وجود داشت: 1. تجربه گرایی 2. عقل گرایی

تجربه گرایان استدلال می کردند که تمام دانش ما از حواس پنج گانه می آید. استدلال عقل گرایان این بود که علم عمدتاً از راه عقل به دست می آید. خود کانت احساس می کرد که حقیقت در جایی بین این دو رویکرد قرار دارد. او معتقد بود که معرفت با ترکیب حواس پنج گانه و عقل به دست می آید و شرایط پیشین (A Priori) نیز دستیابی به معرفت را تسهیل می کند. یکی از گفته های معروف او این است: «فکر بی محتوا خالی است؛ شهود بدون مفهوم کور است.

به عبارت دیگر، ما برای پردازش به داده ها نیاز داریم، اما برای پردازش آن داده ها و تولید معنا از آن به پیش شرط هایی نیز نیاز داریم. وقتی از شرایط پیشین صحبت می کنیم، منظور چیزی است که کاملاً مستقل از تجربه به دست می آید.

کانت در اشاره به ذهن و معرفت، شرایط پیشین را «مکان»، «زمان»، «عقل» و «خودآگاهی» توصیف کرده است. ما برای دریافت تجربیات بیرونی به فضا و زمان نیاز داریم، برای پردازش تجربیات و تبدیل آنها به بازنمایی یا ایده نیاز به هوش داریم. ما برای ادغام این فرآیند از یک موقعیت ثابت نیاز به خودآگاهی دائمی – یا هویت – داریم.

همه این عوامل باید قبل از هر تجربه یا مشاهده ای وجود داشته باشد. از کانت نقل شده است:

خودآگاهی با تداعی هر بازنمایی با آگاهی حاصل نمی شود، بلکه برای دستیابی به آن باید یک بازنمایی را به دیگری اضافه کرد و از ترکیب آنها آگاه بود. بنابراین فقط به این دلیل که می توانم تعدادی بازنمایی را در یک ذهن واحد جمع آوری کنم، این امکان برای من وجود دارد که هویت ذهن را در این بازنمایی ها بازنمایی کنم.

(توضیح مترجم: درک این جمله ممکن است دشوار باشد، بنابراین نسخه ساده شده را در زیر ارائه می کنم:

“آگاه بودن از هر تجربه ای که به صورت فردی دارید، خودآگاهی ایجاد نمی کند. خودآگاهی زمانی حاصل می شود که همه این تجربیات را در یک کل واحد ترکیب کنید و از این ترکیب آگاه باشید. تنها با ترکیب تجربیات مختلف در یک ذهن است. ما می توانیم همان “خود” را که همه این تجربیات را تجربه می کند، درک کنیم.”)

در نهایت، نتیجه ای که کانت به آن می رسد، ترکیب تجربه گرایی و عقل گرایی است که در آن می توان شناخت محدودی از جهان را به شیوه ای منحصر به فرد از طریق عقل بشری به دست آورد. کانت نوشت:

تمام دانش ما با حواس [پنج‌گانه] شروع می شود، سپس با ادراک به پایان می رسد و در نهایت با عقل به پایان می رسد. چیزی بالاتر از عقل نیست.

به همین دلیل کانت معتقد بود که رفتار ما در جهان نیز باید بر اساس عقل تنظیم شود. به عقیده کانت، برای اخلاقی بودن به عنوان موجودی عاقل، باید عاقلانه عمل کرد. بنابراین، کل نظریه اخلاقی کانت مبتنی بر یکی از مشهورترین مفاهیم در فلسفه او است: امر مقوله ای.

امانوئل کانت مطلق را به شکل اصلی آن چنین توصیف کرد: «به گونه ای رفتار کنید که بخواهید رفتار خود را به یک قانون جهانی تبدیل کنید». به عبارت دیگر، اگر نمی‌خواهید دیگران کاری را که شما انجام می‌دهید انجام دهند، کار غیراخلاقی انجام می‌دهید.

برای درک این موضوع می توانیم یک سوال ساده از خود بپرسیم: اگر همه مردم دنیا فلان کار را انجام دهند، سنگ بسته نمی شود؟ یا حداقل، آیا دنیا برای شما جای بدتری می شود؟ اگر پاسخ مثبت است، پس با این کار به خودتان تجاوز کرده و به خودتان آسیب می زنید.

مثلاً اگر همه دزدی کنند، شما هم قربانی دزدی می شوید و دنیا به هم می ریزد. بنابراین هیچ عاقلی دزدی را جایز نمی داند و انجام آن را زیر پا گذاشتن قوانین اخلاقی، چیزی شبیه به نقض قوانین ریاضی است.

البته، همه این گفتگوها فقط بازسازی رسمی قانون طلایی است که برای مدت طولانی وجود داشته است: با دیگران همانطور رفتار کنید که انتظار دارید با شما رفتار شود. اما کانت با قرار دادن این قانون در بستری فلسفی و سکولار تلاش می کند تا این قانون را یک گام فراتر بردارد و نشان دهد که غیراخلاقی بودن عقلانی نیست و تعیین اخلاقیات تنها از طریق عقل امکان پذیر است.

(یادداشت مترجم: همانطور که شخصی در قسمت نظرات ویدیوی اصلی اشاره کرد، مطلق امانوئل کانت تفاوت دیگری با قانون طلایی دارد و آن این است که علاوه بر آسیب رساندن به دیگران، آسیب رساندن به خود نیز غیراخلاقی است.

مثلاً اگر دور از دیگران و بدون داشتن خانواده در خلوت بنشینید و از صبح تا شب مواد مخدر مصرف کنید، به شخص خاصی آسیب نمی‌رسانید و بنابراین طبق قانون طلایی کار غیر اخلاقی انجام نداده‌اید، اما اگر تمام مردم جهان راه شما را دنبال می کنند. اگر بگیرند دنیا بدتر می شود و به اصطلاح سنگی روی سنگ نمی ماند. بنابراین، بر اساس فلسفه مطلق کانت، این اثر نیز غیراخلاقی تلقی می شود.)

با این حال، پیروی از مطلق منجر به یک مشکل بالقوه می‌شود: چه اتفاقی می‌افتد وقتی مسیر عمل به ظاهر عقلانی‌تر با امر مطلق در تضاد باشد؟ در مواقعی که اگر فردی به یک اصل اخلاقی انعطاف ناپذیر پایبند باشد، باعث آسیب یا آسیب بیشتر می شود، چه باید کرد؟

مثلاً اگر شخصی قصد دارد با اسلحه به گروهی حمله کند و شما اسلحه او را بدزدید، آیا این «دزدی» غیر اخلاقی است؟ آیا صرفاً به این دلیل که اصل اخلاقی «دزدی بد است» را زیر پا گذاشته اید، مرتکب عمل غیراخلاقی شده اید؟ آیا به جای پایبندی به اصل انعطاف ناپذیر «هرگز دزدی نکن»، دزدیدن اسلحه منطقی تر نخواهد بود؟

فلسفه امانوئل کانت؛  به جای پیروی از دیگران به افکار خود اعتماد کنید

افرادی که از نظریه اخلاقی فایده گرایی پیروی می کنند ممکن است استدلال کنند که کار عقلانی و اخلاقی تر این است که اسلحه دزدی کنیم. بنابراین به نظر آنها قواعد اخلاقی منعطف و وابسته به موقعیت است.

به طور کلی، اگر از عقل استفاده شود، احکام اخلاقی به طور عینی بر چه چیزی استوار است؟ سعادت انسان؟ اما آیا سعادت انسان امری ذهنی نیست؟ آیا تعریف انسان با آن چیزی که «بهروزی» تلقی می شود متفاوت نیست؟ چگونه می توانیم یک نظام اخلاقی عینی بر اساس مفهومی کاملاً وابسته به ذهنیت انسانی بسازیم؟ این

آیا اصلاً ما انسانها موجودات منطقی هستیم؟ چگونه می توانیم فرآیند تفکر خود را بر روی عاملی قرار دهیم که خارج از فرآیند تفکر ما است؟ چرا باید از عقل پیروی کنیم، جز آنچه خود عقل به ما می گوید؟ به نظر می رسد عقل عالی ترین شکل فکر و ادراک است، اما آیا به این معناست که اساس آن مفهومی عینی است؟ آیا ریشه در مفهومی ثابت و غیرقابل تغییر دارد؟ به نظر می رسد که تنها از طریق استدلال دایره ای می توان از خود مفهوم عقل دفاع کرد.

در نهایت امانوئل کانت اگرچه در برخی زمینه ها اشتباه می کرد و برخی مسائل را حل نشده رها می کرد، اما در برخی زمینه های بسیار مهم حق داشت. مهمتر از آن، او یک سری مشکلات را آشکار کرد که باید حل شوند و آیندگان به راه حل آنها فکر کنند. به این معنا، او الهام بخش متفکران انقلابی دیگر در آینده مانند هگل، شوپنهاور، نیچه، فروید، ویتگنشتاین و… بود و در واقع می توان ادعا کرد که تأثیر کانت بر اندیشه غربی تا به امروز همچنان قوی است.

او به بشریت کمک کرد تا تصمیم جسورانه ای بگیرد تا از پناهگاه خود – پناهگاه جوانی – بیرون بیاید و با اعتماد به نفس بیشتر و جستجوی خود وارد جهان شود تا زندگی جدید، مستقل و بهتر یا به عبارتی فصل جدیدی از انسانیت و انسانیت پیدا کند. مکانی جدید برای نامیدن خانه، با افکاری در همان سطح.

این مکان در هر کجا و هر کجا که باشد، ظاهراً به ما هدیه ای داده شده است که ما را وادار می کند بهتر بفهمیم، به ذهن خود نظم دهیم، بهتر زندگی کنیم، و با دیگران با مهربانی و درک متقابل رفتار کنیم تا اجازه دهیم آنها نیز همین کار را با ما انجام دهند. .

در طول تاریخ، ما انسان‌ها ایده‌های مختلفی را به روش‌های مختلف اجرا کرده‌ایم: از ایجاد روابط خویشاوندی در دوران پارینه سنگی گرفته تا آزمایش ادیان مختلف و توسل به عقل و علم. در تمام این مدت، ما هرگز به طور کامل نفهمیده ایم که دقیقاً ریشه اخلاق چیست. آیا اخلاق مفهومی عینی است که خارج از ذهن انسان وجود دارد؟ اگر چنین است، چگونه می توانیم آن را تعریف و توضیح دهیم؟

اما در همه اعصار، با وجود همه ایرادها و نابسامانی ها، چرخ جهان در حال چرخش بوده است. هر روز بیشتر ما انسان ها سعی می کنیم با کسانی که ملاقات می کنیم و می شناسیم با محبت و مهربانی رفتار کنیم. شاید همین کافی باشد.

به قول امانوئل کانت: “دو چیز وجود دارد که هر چه بیشتر و عمیق تر در مورد آنها فکر می کنم، بیشتر در مورد آنها شگفت زده می شوم: آسمان پرستاره بالای سر من و قانون اخلاقی درون من.”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *