نقل‌قول‌هایی از «سِنِکا»؛ فیلسوفی که ظالم‌ترین امپراتور روم را تعلیم داد

نکته طنز آمیز زندگی سنکا این است که این معلم صلح و خوشبختی در دربار یکی از ظالم ترین امپراتوران روم به نام نرون زندگی می کرد و مسئولیت آموزش او را بر عهده داشت. و البته شاید به خاطر همین تناقض عجیب بود که بالاخره سنکا به دستور نرون کشته شد.

به گزارش فرادید، سنکا یکی از سه پسر یک خانواده معروف بود. در پنج سالگی برای تحصیل به روم فرستاده شد و در ادبیات، دستور زبان و بلاغت غوطه ور شد. دانشی که بخشی از آموزش استاندارد در امپراتوری روم در آن زمان بود.

وقتی سنکا بزرگتر شد، علاقه خاصی به فلسفه رواقی پیدا کرد. مکتبی که بر عقلانیت و خودکنترلی تاکید داشت. این علاقه او را به مطالعه و تأمل بیشتر در این مکتب فلسفی واداشت. سرانجام با رساله هایی که در چارچوب همین تفکر نوشت، به یکی از مشهورترین فیلسوفان رواقی تاریخ تبدیل شد.

سنکا اصول فلسفه رواقی را در قالب آموزه هایی برای زندگی ارائه کرد. مثلاً می نویسد:

«اگر واقعاً می‌خواهید از چیزهایی که شما را آزار می‌دهند فرار کنید، مهم این نیست که به جای دیگری بروید، بلکه تبدیل شدن به یک فرد متفاوت است.»

سنکا در سال 41 پس از میلاد در زمان امپراتور کلودیوس به جزیره کورس تبعید شد. او متهم به داشتن روابط پنهانی با یکی از زنان خانواده شاهنشاهی بود.

او در دوران تبعید به نویسندگی و مطالعات فلسفی ادامه داد و با خلق آثاری چون «تسلیت نامه» خطاب به خانواده و دوستانش، مقاومت و قدرت فکری خود را حتی در شرایط سخت نشان داد.

سنکا حدود هشت سال را در تبعید گذراند و بازگشت او به رم در سال 49 پس از میلاد توسط آگریپینا کوچکتر که همسر امپراتور کلودیوس شده بود ترتیب داده شد. آگریپینا به استعداد و نفوذ بالقوه سنکا پی برد و ترتیب بازگشت او به رم را به عنوان معلم و مشاور پسرش نرون جوان (که بعداً امپراتور شد) داد.

نقاشی “مرگ سنکا” اثر مانوئل دومینگز سانچز

این آغاز مرحله ای جدید اما پرتلاطم در زندگی سیاسی سنکا بود. دوره ای که سرانجام به قتل او انجامید. همانطور که گفته اند، سنکا قصد داشت در برابر خلق و خوی ظالمانه و جنون قدرت طلب شاگردش بایستد و همین رویکرد بود که نرون را مجبور به مرگ او کرد.

دیدگاه سنکا به فلسفه

سنکا بر این باور بود که فلسفه باید به یک عادت در زندگی روزمره تبدیل شود، نه فقط موضوعی برای مطالعه. به گفته وی، از طریق تمرین روزانه اصول فلسفه رواقی است که می توان به زندگی سعادتمندانه و سعادتمندی دست یافت که رواقیون آن را «ایودایمونیا» می نامند.

سنکا بر اهمیت «فضیلت» به عنوان تنها راه رسیدن به زندگی خوب تأکید می کند. او همچنین توضیح می دهد که یک فرد عاقل احساسات خود را کنترل می کند، آنچه را که سرنوشت به سوی او می اندازد را می پذیرد و خودآگاهی و خودسازی را بیش از هر چیز در اولویت قرار می دهد.

سهم و بینش فلسفی سنکا او را به یکی از بزرگترین فیلسوفان رومی تبدیل کرد و باعث شد آثار او امروزه به اندازه دوران امپراتوری روم ارزشمند باشند. در اینجا چند نقل قول برجسته از آثار سنکا آورده شده است.

نقل قول های سنکا

هرجا حضور انسان باشد، فرصت مهربانی است».

“بیشتر اوقات، ترس ما بیشتر از آسیبی است که واقعاً برای ما اتفاق می افتد؛ ما بیشتر از تخیل رنج می بریم تا واقعیت.

“همه بی عدالتی ها از ضعف سرچشمه می گیرند.”

“زندگی مانند یک داستان است، مهم نیست چقدر طولانی است، مهم است که چقدر خوب است.”

«اگر کسی نداند به کدام بندر می رود، هیچ بادی برایش مساعد نیست».

«کسی که بیش از حد لازم عذاب می‌کشد، کسی است که پیش از آن که لازم باشد، رنج کشیده است».

«علت ترس جهل است».

“مهم این نیست که چه چیزی را تحمل می کنید، مهم این است که چگونه آن را تحمل می کنید.”

“اگر در هماهنگی با طبیعت زندگی کنید، هرگز فقیر نخواهید شد، اما اگر بر اساس عقاید دیگران زندگی کنید، هرگز ثروتمند نخواهید شد.”

“خوشبختی واقعی لذت بردن از زمان حال است، بدون دلبستگی اضطرابی به آینده. بزرگترین نعمت های انسانی در درون ماست و در دسترس ماست. انسان عاقل از هر موقعیتی که دارد راضی است، بدون آرزوی آنچه که ندارد.”

“بزرگترین مانع زندگی انتظار است؛ زیرا انتظار برای فردا معلق است و امروز را از ما می رباید. شما به آنچه در دست سرنوشت است فکر می کنید و آنچه را که در کنترل شماست رها می کنید. به چه چیزی نگاه می کنید. تمام آینده در عدم اطمینان نهفته است: اکنون زندگی کنید.

“شما طوری زندگی می کنید که انگار قرار است برای همیشه زنده بمانید. شما هیچ ایده ای در مورد شکنندگی خود ندارید، نمی دانید چقدر زمان از دست داده اید. شما زمان را تلف می کنید، گویی از یک منبع غنی استفاده می کنید، در حالی که روزی که به کسی یا چیزی اختصاص می دهید ممکن است آخرین روز شما باشد.

بسیاری از چیزها غیر ضروری هستند و ما تا زمانی که بدون آنها زندگی را شروع نکنیم متوجه این موضوع نمی شویم. ما از بسیاری چیزها استفاده می کنیم نه به این دلیل که به آنها نیاز داریم، بلکه صرفاً به این دلیل که آنها را داریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *