ما نباید برای مسئولینی که سینما را دانشگاه می دانند فیلم بسازیم، دولت و مدیران باید سینما را سرگرمی ببینند وگرنه وضعیت همین است. محمدحسین فرحبخش تهیه کننده و فیلمساز این موارد را بیان می کند و تاکید می کند که برای موفقیت فیلم ها باید به داستان آن ها توجه شود.
به گزارش «تابناک»، محمدحسین فرحبخش درباره سینما حرف هایی زده که انگار قرار است کل فلسفه حاکم بر این صنعت یا هنر را مرور کنیم و نگاهی دیگر به ماجرا بیندازیم. متن این گفتگو را در ادامه می خوانید.
سینما چطوره؟
وضعیت فعلی سینما از نظر سینما و سالن های سینما بسیار خوب است، سینماتوگرافی در دو سه سال اخیر بی نظیر بوده است. سینماها سود بردند و ما نزدیک به 1000 سالن سینما داریم و تعداد سالن های بیشتری داریم که در شرف افتتاح هستند. حالا هرکسی بخواهد پاساژ یا مرکز خرید بسازد حتما در آن سینما می سازد تا سودش بیشتر شود اما این به نفع سینماست نه به نفع سینمای ایران.
چطور
سینمای ایران یک ورشکستگی مطلق است البته این ورشکستگی مطلق متعلق به این سال ها نیست و از سال 62 شروع شده است، اگر آمار فیلم ها را بگیرید کاملا ورشکست شده است. از سال 62 برایتان مثال می زنم، آن زمان آقای انور بهشتی آمده بود. یک روز پیش انور بهشتی بودم و می گفت سال گذشته سینمای ایران 88 میلیون تومان فروش داشته است، امسال که یک سال گذشت و آمدیم اینجا 102 میلیون تومان شد، بعد قیمت بلیت آن 5، 6 شد. تومان، این رقم برای آن زمان خیلی بالا بود، یک کار نخوانده بود، به آنها گفتم پارسال که فروش سینما 88 میلیون بود، 22 فیلم تحویل گرفتید، یعنی هر فیلم تقریباً 4 میلیون تومان فروخت، اما امسال به قول شما 102 میلیون تومان فروش داشتیم. 44 فیلم است. یعنی ورشکسته است.
اگر الان به فروش نگاه کنیم، مثلاً سال گذشته سینما حدود 1300 میلیارد فروخت، اما حدود 700، 800 میلیارد مربوط به سه چهار فیلم است وگرنه 70، 80 فیلم اکران شد. این در واقع به معنای ورشکستگی سینماست.
چرا این است؟
تا زمانی که دولت و نظام صرفاً به سینما به عنوان یک سرگرمی نگاه نکند، شرایط به همین منوال است و امکان موفقیت سینما وجود ندارد. در دو سه سال اخیر اگر برخی فیلم ها فروش بالایی داشته اند به این دلیل بوده که دولت به سینما به عنوان یک سرگرمی نگاه می کند. بود
اینکه سینما دانشگاه یا مکانی برای فلسفه و تفکر و فرهنگ است اساساً اشتباه است.
یعنی سینما فقط برای سرگرمی است؟
بله، اولویت سینما باید سرگرمی باشد. از همان ابتدا که وارد سینما شدم از جنبه سرگرمی به آن نگاه کردم و فیلم ساختم. من مخالف گفتن چیزی در فیلم نیستم، اما نباید از آن انتظار فلسفه و دانشگاه داشته باشید، من فیلم های زیادی ساخته ام که مثلاً تجاری بوده و همه آنها حرفی برای گفتن داشته اند.
البته من نمی دانم فیلم تجاری یعنی چه، به نظر من فیلم های پرمخاطب، مخاطب متوسط و مخاطب کم داریم.
نباید برای مسئولان فیلم ساخت، باید برای مردم فیلم ساخت.
در دو سه سال اخیر بنیاد سینمایی فارابی، هر سال وزیر قبلی فرهنگ و ارشاد پیش آقای رئیسی می رفت و 300 هزار و 400 میلیارد تومان اضافه به بودجه ارشاد سالانه از دولت می گرفت و خرج فیلم هایی می کرد که محکوم به فنا فیلمی را نام ببرید که ارزش دیدن را داشته باشد، فیلم ها بیش از یک زباله هستند. سینما اینطوری ساخته نمی شود، هم فیلم خوب داریم و هم سینمای خوب.
این به چه معناست؟
یک فیلم خوب یعنی مثلاً در یک سال 70 فیلم ساخته شود اما دو سه تای آن خوب باشد. سینمای خوب این است که اگر 70 فیلم بسازید، 40 فیلم متوسط، 10 تا خوب و 20 فیلم بد. بد بودن اشکالی ندارد. .
قبول دارید سینمای امروز نه تنها فرهنگ سازی نمی کند، حتی قصه هم ندارد؟
شما نیاز به فلش بک دارید. ما فرهنگ سینمای قبل از انقلاب سینمایی را قبول نداریم و شاید یکی از دلایلی که انقلاب در کشور رخ داد، سینمای گذشته باشد، اما در سینمای گذشته همه فیلم ها داستان داشتند.
بعد از انقلاب فیلم های اولیه داستان داشتند و روند طبیعی صعودی را طی کردند و فروش فیلم ها روز به روز بیشتر می شد. بیشتر فیلم ها توسط بخش خصوصی ساخته شده و موفق بوده اند، شرایط سینما به قدری خوب بود که حتی اولین فیلم جنگی توسط بخش خصوصی ساخته شد و موفق هم شد.
اما از سال 62 که باند آقای انور بهشتی آمدند، داستان و قهرمان را از سینما حذف کردند. متأسفانه 11 سال سر کار بودند و کاری کردند که هر مسئول دیگری که بعداً آمد نتوانست انجام دهد.
سینمای ما اصلا قصه ندارد، چهار پنج فیلمی که فروخته شده، نیم داستان دارد.
در انتخاب پروژه های سینمایی چه معیارهایی را در نظر می گیرید؟
اولین معیار من داستان است. داستان با فیلمنامه متفاوت است.
چه فرقی دارد
یکی از مشکلاتی که اکثر مردم درک نمی کنند این است که اگر داستان خوب و فیلمنامه بد باشد، می توان کاری کرد و در ساخت فیلم درست شد، اما حتی اگر فیلمنامه درست و داستان باشد. جذاب و گیرا نیست، حتی اگر خوب باشد چیزی از فیلم بیرون نمی آید. ساخته شود
در داستان نویسی به آدم ها نگاه می کنم و خیلی در بین مردم هستم. من در بین همه اقشار مردم از مذهبی و غیر مذهبی گرفته تا بازاری و غیر بازاری حضور دارم و در نهایت خواسته مردم را منعکس می کنم.
در داستان نویسی باید دید این موضوع دغدغه مردم است یا خیر و حتی برای مردم جذاب است و برای مردم ملموس است و با آن همذات پنداری می کنند یا نه.
ما هیچ وقت قصد نداریم فیلم بد بسازیم، اما در نهایت مثل پدر و مادرهایی که ممکن است بین بچه هایشان اشتباه کنند و یکی از آنها را درست تربیت نکنند، برایمان اتفاق می افتد که فیلممان خوب نیست.
گفته می شود فیلمسازان فرمولی برای تبدیل شدن فیلم های کمدی به فیلم های کمدی در نظر گرفته اند، آیا این درست است؟ اگر درست باشد، این فرمول تا چه زمانی کار خواهد کرد؟
این حرف ها مزخرف است.
فرمول ندارد، سینمای دنیا فرمول ندارد، پیچیدگی هایی دارد و به نحوی کارآمد ساخته می شود که هیچکس تصور نمی کند چه فیلمی بفروشد.
البته به طور مطلق رد نمی کنم اما قطعا نمی گویم فرمولی حاصل شده یا نه، فیلم هایی که ارتباط خاصی با مردم دارند و جذابیت خاصی برای مردم دارند فروش خوبی دارند.
اول از همه، داستان و دراماتیسم داستان بسیار مهم است.
اینطور نیست که ارشاد فقط فیلم کمدی اکران کند و همه فروش خوبی داشته باشند، مثلاً از عید امسال 3، 4 فیلم فروش خوبی داشته اند.
اما فیلم هایی مثل بی بود، مست عشق هم داشته ایم که کمدی نیستند و فروش بالایی داشته اند. این داستان است که بسیار مهم است.
آنها می گویند آمار فروش برخی فیلم ها جعلی است و می خواهند فیلمشان را به یک فیلم پرفروش تبدیل کنند، آیا این واقعیت دارد؟
اینطور نیست که فروش 100 میلیاردی را 300 اعلام کنند، بلکه یک مشکل وجود دارد و آن خرید بلیط است.
افرادی هستند که برای اینکه فیلمشان در رقابت باقی بماند و آثارشان را پرفروش نشان دهند، خودشان بلیت سینما می خرند و رقم فروش فیلمشان را بالا می برند. من سندی دارم که فلانی چند میلیارد تومان بلیت فیلمش را خریده تا از چرخه رقابت با فیلم پرفروش دیگری که با هم اکران کرده اند اکران نکن.
البته این فقط در مورد برخی از فیلم ها صدق می کند، نه همه آنها، زیرا همه توانایی خرید بلیط را ندارند.
فیلم های ارگانیک اکثرا اینجوری هستن و عادت دارن خودشون بلیط بخرن.
چرا این کار را می کنند؟
برای جاه طلبی و ماندن در چرخه انتشار و می گویند که آنها رکورد را جابجا کرده اند.
کارگردان و فیلم را شما انتخاب می کنید یا کارگردانان از شما می خواهند که تهیه کننده آنها شوید؟
سناریو اکثر فیلم هایی که ساخته ام را خودم انتخاب کرده یا سفارش داده ام و بعد کارگردانی را انتخاب کرده ام، اما در بسیاری از مواقع کارگردان سناریو می آورد و پس از توافق تولید می کردیم.
یعنی اگر جوانان علاقه مند به کارگردانی به سراغ شما بیایند از آنها حمایت می کنید؟
خیلی ها پیش من آمده اند و جواب گرفته اند.
خیلی ها آمده اند و من متوجه شده ام که چیزی در چنته ندارند، اما با کارگردان های اولی کار کرده ام و حتی فیلمنامه برخی از آنها را خودم آورده ام.
چه توصیه ای به تهیه کنندگان جوان دارید؟
تهیه کنندگان جوان باید این را در نظر داشته باشند، داستانی که انتخاب می کنند باید پرمخاطب باشد، اگر داستان پرمخاطب انتخاب نکنند و مردم آن را دوست نداشته باشند موفق نخواهند شد و اگر بودجه مال آنها باشد نابود می شوند. ، اگر همه پول از طرف سرمایه گذاران باشد، هیچکس به آنها اعتماد نخواهد کرد. نمی کند
البته الان بیشتر تهیه کننده ها صاحب حق چاپ هستند یعنی تهیه کننده نداریم.
تهیه کننده اول باید پول داشته باشد و بعد تخصص. پول و تخصص دست به دست هم می دهند. به نظر من فیلمساز اصلی تهیه کننده است.
آیا سرمایه گذار وظایفی را برای تولیدکننده تعیین می کند؟
بله، اگر تهیه کننده مهارت نداشته باشد این اتفاق می افتد، اما اگر حرفه ای باشد کارش را انجام می دهد مگر اینکه قبل از پیش تولید شرایطی را تعیین کنند.
اگر سینمای مناسبی بود نیازی به سرمایه گذار نبود و تهیه کننده باید سرمایه گذار باشد.
قبل از انقلاب حتی یک فیلم هم نبود که سرمایه گذار داشته باشد، ممکن است برخی خارج از سینما با تهیه کننده شریک شده باشند، اما در نهایت تهیه کننده تصمیم گیرنده بود.
و حرف آخر…؟
امیدوارم رئیس سازمان سینمایی بتواند کار هنری و سینمایی را به خوبی انجام دهد و شما از او حمایت کنید.