آیا غرب دلتنگ یک سوریه سکولار خواهد شد؟

پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

فارین پالیسی در مقاله ای به قلم جاناتان تپرمن نوشت: دیکتاتور سابق سوریه به جهان درباره تلاش برای شراکت با جانشینان خود هشدار داده بود.

به گزارش گروه بین الملل «میهن تجارت» در ادامه این مطلب آمده است: دشمن من دشمن شماست.

طی دو هفته گذشته، در حالی که جهان سرنگونی دیکتاتور دیرینه سوریه را جشن گرفته است، من پیامی را که بشار اسد در سال 2015 به من داده بود، ادامه دادم.

این تبادل نظر در جریان گفتگو در دمشق اتفاق افتاد. من در آن زمان در مجله فارین افرز کار می کردم و دو سال قبل از آن درخواست مصاحبه با اسد کرده بودم. پس از بیش از 20 ماه سکوت، از دفتر او تماسی دریافت کردم که از من دعوت کرد تا ظرف پنج روز با او صحبت کنم. من سفر را با سردبیرم، وزارت امور خارجه و همسر باردارم هماهنگ کردم، سپس به بیروت رفتم و از مرز دره بقاع به پایتخت سوریه گذشتم.

من اولین روزنامه نگار آمریکایی بودم که پس از سالها اسد را ملاقات کردم و این تجربه عجیبی بود. در آن زمان، دولت سوریه در حال شکست در جنگ بود (این قبل از اعزام نیروی هوایی روسیه برای نجات آنها بود). شورشیان تا 55 درصد از کشور را تحت کنترل داشتند و خط مقدم آن کمتر از 15 کیلومتر با مرکز شهر دمشق فاصله داشت.

یادداشتی روی میز اتاق هتل من پیشنهاد می‌کرد که پرده‌ها را ببندم تا از شلیک تک تیرانداز جلوگیری شود، و هر شب بعد از تاریک شدن هوا، پنجره‌ها با انفجار توپ به صدا در می‌آمدند. با این حال، در طول روز، پیاده روها مملو از خریداران خوش پوش و دختران مدرسه ای با موهای باز بود. خانواده ها برای پیک نیک در پارک ها حضور داشتند.

خود مصاحبه حتی عجیب تر بود. اگرچه کشور تحت حکومت اسد در حال سوختن بود و نیروهایش غیرنظامیان را قتل عام می کردند، اما او با لبخند و غیررسمی از من در دفترش استقبال کرد. پس از پرسیدن در مورد خانواده ام، او به من یک کاپوچینو تعارف کرد و مرا به داخل برد. یک آی مک بزرگ روی میز دفتر مدرنش نشسته بود. نقاشی‌های فرزندانش روی دیوار آویزان شده بود و یک مدل چوبی از وست‌مینستر، همراه با بیگ‌بن، روی یک بوفه نشسته بود. (پیش از اینکه اسد جنایتکار جنگی شود، در بریتانیا در رشته چشم پزشکی تحصیل می کرد.)

گفت‌وگوی ما در زمانی انجام شد که گفته می‌شد دولت اوباما در حال بررسی سیاست‌های خود در سوریه و بحث در مورد اینکه آیا اسد در جنگ با داعش به جای درخواست برکناری وی، در حال همکاری با اسد در جنگ با داعش است یا خیر.

بنابراین فکر کردم مفیدترین کاری که می توانم با این مصاحبه انجام دهم این است که بفهمم آیا اسد واقعا کسی است که غرب می تواند با او تجارت کند یا خیر.

همین چند دقیقه گوش دادن به دروغ های او و انکار آشکار جنایات دولتش کافی بود تا به این نتیجه برسم که این مرد در دنیای دیگری زندگی می کند. او بیش از حد متوهم یا بیش از حد دروغ می گفت که نمی توانست شریک قابل اعتماد ایالات متحده باشد.

اما این سوال دیگری را برای من ایجاد کرد: چرا اسد (یا زیردستانش) من را برای این گفتگو میهن تجارت کردند؟

پس از بسیاری از گفتگوهای بعدی با دیپلمات‌های آمریکایی، مقامات اطلاعاتی، کارشناسان خاورمیانه و تبعیدیان سوری، اجماع به وجود آمد که اسد می‌خواهد پیامی به کاخ سفید بفرستد. او نمی توانست مستقیماً این کار را انجام دهد زیرا ایالات متحده و سوریه روابط خود را قطع کرده بودند. بنابراین فارین افرز، که مدتها به عنوان سخنگو برای تشکیلات واشنگتن تلقی می شد، بهترین میهن تجارت به نظر می رسید.

و این ماهیت پیام اسد است که اخیراً از زمان تصرف دمشق توسط شورشیان در 8 دسامبر، ذهن من را به خود مشغول کرده است. اصل آن این بود: شما در غرب و من در سوریه نباید با هم دشمن باشیم. ما هر دو از اعضای سکولار دنیای مدرن هستیم. ما هر دو با یک گروه می جنگیم: تروریست های اسلامگرا. او به من گفت که ایده اپوزیسیون میانه رو یک «توهم» است، زیرا «افراط گرایی را نمی توان تعدیل کرد».

او گفت که مخالفان سوریه «القاعده، داعش و النصره» هستند و «چگونه می‌توان با القاعده مذاکره کرد؟» پس بیایید علیه این اسلامگرایان ترسناک و ریشدار متحد شویم. چون هم من و هم شما را تهدید می کنند.

اکنون که اسد سقوط کرده و شورشیان دمشق را تسخیر کرده اند، درستی یا نادرستی استدلال او به موضوع اصلی این لحظه تبدیل شده است.

اولاً، درست است که رژیم اسد واقعاً سکولار بود و (مثلاً) به زنان آزادی زیادی می داد – مثلاً کار کنند، رانندگی کنند و هر طور که می خواهند بپوشند. اما این یک خودکامگی فاسد و سرکوبگر بود که توسط یک فرقه اقلیت (علوی ها) اداره می شد که اکثریت سنی سوریه (زن و مرد) را به حاشیه رانده بود، مخالفان را زندانی و شکنجه کرد و از بمب های بشکه ای و سلاح های شیمیایی علیه غیرنظامیان خود استفاده کرد. انجام می داد

همچنین رژیم هرگز همکاری چندانی با غرب نداشته است. بزرگترین حامیان خارجی اسد روسیه و ایران بودند و سیاست خارجی سوریه – که شامل تسلط (و بی ثبات کردن) بر لبنان و راه اندازی جنگ های متعدد علیه اسرائیل می شد – به سختی با سیاست واشنگتن همسو بود.

در مورد شورشیان باید گفت که گروه اصلی یعنی تحریریه تحریر الشام و رهبر آن احمد حسین الشرع مواضع درستی اتخاذ کرده و اقدامات مثبتی انجام داده اند. آنها قول داده اند به حقوق اقلیت های قومی و مذهبی سوریه احترام بگذارند و به مناطق مختلف این کشور خودمختاری اعطا کنند. الشرع خواستار حاکمیت قانون شده است، به نیروهای خود دستور داده است که از انتقام جویی پرهیز کنند و ضمن عفو ​​اعضای سطح پایین ارتش و پلیس اسد، قول داده است که بستگان دیکتاتور را به دست عدالت بسپارد. او حتی به افرادش گفته بود که پیروزی را با شلیک های هوایی جشن نگیرند تا غیرنظامیان را بترسانند.

اما الشرع – که با نام ابومحمد الجولانی نیز شناخته می شود – یکی از اعضای سابق القاعده است که به دلیل همکاری با شورشیان در عراق دوران محکومیت خود را در زندان سپری کرده است. تحریر الشام به عنوان شاخه ای از القاعده شروع به کار کرد و هنوز در لیست سازمان های تروریستی واشنگتن قرار دارد. سابقه این گروه در اداره ادلب در شمال سوریه متغیر است. این گروه خدمات کلیدی ارائه کرد، تا حد زیادی صلح را حفظ کرد و به نظر می رسد که نسبتاً فاسد نبوده است. اما موسیقی و تنباکو را نیز ممنوع کرد و حداقل برای مدت کوتاهی پلیس مذهبی را برای مجازات هرگونه تخلف از قوانین اسلامی به خیابان ها فرستاد.

شرع مدعی است که او و پیروانش از آن اعمال اصلاح شده اند. اما آیا واقعاً این کار را کرده‌اند یا این فقط یک تاکتیک برای جلب نظر منتقدان و کاهش نگرانی‌های غرب است؟ آیا رهبر شورشیان در مورد ماهیت حاکمان جدید سوریه درست است یا اسد؟

رئیس جمهور سابق سوریه نشان داد که پیروی از اصول سکولاریسم تضمین کننده حکمرانی خوب نیست. مذهبی بودن نیز به معنای شرور، ظالم و غرب ستیز نیست. از میان چهار دشمن اصلی واشنگتن امروز – مسکو، پکن، پیونگ یانگ و تهران – سه نفر اول رژیم‌های کاملاً سکولار هستند.

در همین حال، شرکای کلیدی ایالات متحده در خاورمیانه – عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اسرائیل و حتی مصر – همگی دارای نوعی قانون مذهبی و عناصر دین سالاری در دولت های خود هستند. دوگانه گرایی اسد می تواند سرنخ های زیادی ارائه دهد. معلوم می شود که گاهی اوقات می توانید «افراط گرایی را تعدیل کنید». جهان هم دارای حکومت‌های مذهبی است که از آزادی‌های شهروندان حمایت می‌کنند و هم نظم جهانی مبتنی بر قانون (مثلاً اندونزی را در نظر بگیرید) و بسیاری از رژیم‌های سکولار که برعکس عمل می‌کنند.

با این حال، در حالی که من محتاطانه به آزادی سوریه خوشبین هستم، شادی خود را نیز کم می کنم. هیچ کشوری که بهار عربی را تجربه کرده باشد، با موفقیت به لیبرال دموکراسی منتقل نشده است. دولت بایدن آنقدر به این موضوع بدبین است که فعلاً تحریر الشام را در فهرست سازمان های تروریستی خود نگه داشته است.

یک ظالم وحشی سقوط کرده است و به نظر می رسد جانشینان او در مسیر درستی هستند. اما آنها با چالش‌های عظیمی روبرو هستند و تا زمانی که در هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌های آینده شروع به مقابله با آن‌ها نکنند، نمی‌دانیم آیا واقعاً اصلاح شده‌اند یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی