به گزارش سرویس بین الملل «میهن تجارت»، در ادامه این مقاله آمده است: در حالی که وی در داخل قلعه حزب الله در 40 فوتی زیر زمین بود، دستیارانش از سید حسن نصرالله خواستند به مکان امن تری برود. بر اساس اطلاعاتی که اسرائیل جمع آوری کرد و بعداً با متحدان غربی در میان گذاشت، آقای نصرالله این درخواست را نادیده گرفت. از نظر او، اسرائیل علاقه ای به یک جنگ همه جانبه نداشت.
چیزی که او نمیدانست این بود که آژانسهای جاسوسی اسرائیل هر حرکت او را دنبال میکردند و سالها این کار را انجام میداد.
اندکی پس از آن، جت های اف-15 اسرائیل هزاران پوند مواد منفجره پرتاب کردند و پناهگاه را در انفجاری که آقای نصرالله و دیگر فرماندهان ارشد حزب الله را به خاک سپردند، ویران کردند. بر اساس اطلاعات به دست آمده، روز بعد جسد آقای نصرالله در کنار یک ژنرال ارشد ایرانی مستقر در لبنان پیدا شد. به گفته چندین نفر از افراد مطلع، هر دو بر اثر خفگی جان خود را از دست دادند.
مرگ رهبر سرسخت حزبالله، که فرماندهی یک گروه شبهنظامی لبنانی را بر عهده داشت که برای دههها با دولت اسرائیل میجنگید، اوج یک حمله دو هفتهای بود. این کمپین جادوی فنآوری پنهانکاری را با نیروی نظامی وحشیانه، از جمله انفجار از راه دور مواد منفجره پنهان در هزاران پیجر و رادیو مورد استفاده حزبالله، و همچنین بمباران هوایی ویرانگر با هدف از بین بردن هزاران موشک و راکت، ترکیب کرد. که توانستند اسرائیل را بزنند.
این عملیات همچنین نقطه اوج دو دهه کار اطلاعاتی روشمند در آماده سازی برای جنگی همه جانبه بود که بسیاری انتظار داشتند در نهایت رخ دهد. تحقیقات نیویورک تایمز بر اساس مصاحبه با بیش از ده ها مقام فعلی و سابق اسرائیلی، آمریکایی و اروپایی که به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند، نشان می دهد که جاسوسان اسرائیل تا چه حد به حزب الله نفوذ کرده اند. آنها افرادی را برای نصب دستگاه های شنود در سنگرهای حزب الله استخدام کردند، جلسات بین یک فرمانده ارشد و چهار نفر دیگر را پیگیری کردند و تقریباً به طور مداوم تحرکات رهبران این گروه شبه نظامی را زیر نظر داشتند.
این داستان پیشرفتهایی است، مانند سال 2012 که واحد 8200 اسرائیل – معادل آژانس امنیت ملی این کشور – مجموعهای از اطلاعات، از جمله جزئیات مخفیگاههای رهبران حزبالله و زرادخانه موشکی را به سرقت برد. البته عقبنشینیهایی نیز وجود داشت، مانند اواخر سال ۲۰۲۳ که یکی از تکنسینهای حزبالله به باتریهای بیسیم مشکوک شد.
و برای تداوم تلاشهای آنها، جهشهایی مانند در سپتامبر، زمانی که واحد 8200 اطلاعاتی را جمعآوری کرد که نشان میداد نیروهای حزبالله تا حدودی نگران پیجرها شدهاند و برخی از آنها را برای بازرسی به ایران فرستاده بودند، رخ داده است.
مقامات ارشد اطلاعاتی که نگران فاش شدن این عملیات بودند، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را متقاعد کردند که دستور انفجار آنها را بدهد، که منجر به کارزاری شد که منجر به ترور آقای نصرالله شد.
کارزار علیه حزب الله بخشی از یک جنگ گسترده تر بود که هزاران نفر را در لبنان کشت و بیش از یک میلیون نفر را آواره کرد.
تضاد بین رویکردهای اسرائیل در قبال حزب الله و حماس نیز آشکار و ویرانگر است. تمرکز اطلاعاتی شدید بر حزب الله نشان می دهد که رهبران آن بر این باور بودند که این گروه شبه نظامی لبنان بزرگترین تهدید قریب الوقوع برای اسرائیل است. با این حال این حماس در نوار غزه بود که حمله غافلگیرانه ای را آغاز کرد که تل آویو را غافلگیر کرد. گروهی که اطلاعات اسرائیل معتقد بود نه منفعت و نه توانایی حمله به اسرائیل را دارد.
اسرائیل برای چندین دهه با سید حسن نصرالله و فرماندهان ارشد حزبالله به بنبست رسیده بود و ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل به این نتیجه رسیدند که بازسازی این گروه پس از مرگ آنها سالها و احتمالاً بیش از یک دهه طول خواهد کشید. گروه فعلی رهبران تجربه رزمی بسیار کمتری نسبت به نسل قبلی دارند.
با این حال، رهبران جدید، مانند بنیانگذاران حزب الله، بر اساس یک اصل محرک هدایت می شوند: درگیری با اسرائیل.
سرتیپ شیمون شاپیر، مشاور نظامی سابق نتانیاهو و نویسنده کتاب «حزبالله: بین ایران و لبنان» گفت: «حزبالله بدون جنگ با اسرائیل نمیتواند به حمایت و کمکهای مالی از ایران ادامه دهد. این دلیل حزبالله است. وجود.”
وی افزود: آنها دوباره مسلح و بازسازی می شوند. دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد.”
“از آن استفاده کنید یا آن را از دست بدهید”
پس از یک دوره تبادل آتش محدود بین اسرائیل و حزب الله، بحث در داخل دولت اسرائیل درباره گشودن یک “جبهه شمالی” علیه حزب الله تجدید شد. به گفته چهار مقام اسرائیلی، ارتش اسرائیل و موساد استراتژیهای متفاوتی برای مبارزه علیه حزبالله طراحی کردند.
به گفته یک مقام ارشد نظامی اسرائیل، بارنیا، رئیس موساد در اواخر ماه اوت نامه ای محرمانه به نتانیاهو نوشت. این نامه از کمپین دو تا سه هفته ای حمایت می کرد که شامل از بین بردن بیش از نیمی از قابلیت های موشکی این گروه و نابودی تأسیسات آن در حدود شش مایلی مرز اسرائیل می شد. در همان زمان، مقامات ارشد نظامی شروع به لابی گری با نتانیاهو برای تشدید مبارزات علیه حزب الله کردند.
اطلاعات جدید برنامه ریزی را مختل کرد. به گفته چندین مقام، نیروهای حزب الله مشکوک بودند که پیجرها ممکن است دستکاری شده باشند.
در 11 سپتامبر، اطلاعات فاش کرد که حزب الله تعدادی پیجر را برای آزمایش به ایران می فرستد و مقامات اسرائیلی می دانستند که دیر یا زود این عملیات مخفی فاش خواهد شد.
به گفته چهار مقام امنیتی اسرائیل، در 16 سپتامبر، نتانیاهو با روسای ارشد امنیتی دیدار کرد تا درباره اینکه آیا پیجرها را در یک عملیات “استفاده کنید یا از دست بدهید” منفجر شود یا خیر، گفتگو کرد. برخی با آن مخالفت کردند و گفتند ممکن است یک ضدحمله تمام عیار از سوی حزب الله و احتمالاً حمله ایران آغاز شود.
نتانیاهو دستور این عملیات را صادر کرد. روز بعد، در ساعت 3:30 بعد از ظهر به وقت محلی، موساد دستور داد یک پیام رمزگذاری شده برای هزاران پیجر ارسال شود. چند ثانیه بعد پیجرها خاموش شدند.
هنگامی که پیجرها شروع به کار کردند، خوزه، یک تبعه نروژی که رئیس یکی از شرکت های موساد بود، در یک کنفرانس فناوری در بوستون شرکت می کرد.
طی چند روز، نام خوزه در مقالات خبری مختلف به عنوان یکی از شرکت کنندگان در عملیات مشخص شد و دولت نروژ اعلام کرد که او را برای بازجویی به نروژ فرا می خواند.
به گفته یک مقام اسرائیلی و آمریکایی، مقامات اسرائیلی مخفیانه دولت بایدن را تحت فشار قرار دادند تا اطمینان حاصل شود که خوزه می تواند بدون بازگشت به نروژ، ایالات متحده را ترک کند.
مقامات اسرائیلی محل نگهداری خوزه را فاش نکردند. یک مقام ارشد نظامی اسرائیل تنها گفت که او در “مکانی امن” است.
تایید ترور
پس از عملیات پیجر، دولت نتانیاهو با حمایت مقامات عالی رتبه نظامی، گزینه جنگ تمام عیار را میهن تجارت کرد، کارزاری که با یک رشته تنش ها همراه بود.
روز پس از منفجر کردن پیجرها، موساد رادیوها را نیز منفجر کرد که بیشتر آنها هنوز در انبار بودند، زیرا رهبران حزب الله هنوز مبارزان را برای جنگ علیه اسرائیل بسیج نکرده بودند.
در مجموع ده ها نفر از جمله چند کودک در اثر انفجار پیجرها و دستگاه های بی سیم کشته و هزاران نفر مجروح شدند. بیشترین تلفات از نیروهای حزب الله بود که باعث هرج و مرج در رده های بالای این گروه شد.
چند روز بعد، در 20 سپتامبر، جت های اسرائیلی به ساختمانی در بیروت حمله کردند که در آن فرماندهان نیروهای نخبه رضوان حزب الله در یک پناهگاه در حال ملاقات بودند و تعدادی از آنها را به همراه ابراهیم عقیل، رئیس عملیات نظامی حزب الله به شهادت رساندند.
در 23 سپتامبر، نیروی هوایی اسرائیل عملیات بزرگی را انجام داد و بیش از 2000 هدف را هدف قرار داد و انبارهای موشک های میان برد و دوربرد حزب الله را هدف قرار داد.
مهم ترین تصمیم همچنان باقی بود: کشتن یا نکشتن سید حسن نصرالله.
به گفته دو مقام دفاعی اسرائیل و یک مقام غربی، در حالی که مقامات ارشد اسرائیل در حال مناظره بودند، آژانسهای اطلاعاتی اطلاعات جدیدی دریافت کردند مبنی بر اینکه سید حسن نصرالله قصد دارد به پایگاه دیگری منتقل شود، جایی که مورد حمله قرار خواهد گرفت. بسیار دشوارتر خواهد بود.
در 26 سپتامبر، در حالی که نتانیاهو قرار بود برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک پرواز کند، نخست وزیر با مشاوران ارشد سیاسی، اطلاعاتی و نظامی خود دیدار کرد تا درباره تایید ترور گفتگو کند. آنها همچنین باید تصمیم می گرفتند که از قبل به آمریکایی ها اطلاع دهند یا خیر.
نتانیاهو و دیگر مشاوران ارشد با اطلاع رسانی به دولت بایدن مخالفت کردند. آنها معتقد بودند که مقامات آمریکایی در مقابل حمله مقاومت خواهند کرد، اما در هر صورت اگر ایران تلافی کند، آمریکا از اسرائیل دفاع خواهد کرد.
آنها موافقت کردند که آمریکایی ها را در تاریکی نگه دارند.
نتانیاهو روز بعد، پس از فرود در نیویورک و ساعاتی قبل از حضور در پشت تریبون سازمان ملل، طرح ترور را تایید کرد.
وی در سخنرانی خود از تسلط حزب الله بر لبنان صحبت کرد. وی به روسای جمهور و نخست وزیران حاضر در جلسه گفت: نگذارید نصرالله لبنان را به لبه پرتگاه بکشاند.
اندکی پس از آن، جت های اف-15 اسرائیل هزاران پوند مواد منفجره را بر فراز بیروت پرتاب کردند.