بیعتی به رنگ آسمان – به گزارش میهن تجارت

به گفته خبرنگار IMNA ، خیابان های تهران صحنه یک ملت در حال غرق شدن بود. افراد کلاسهای مختلف ، خانه دار نیروی هوایی و شصت سرباز نیروهای زمینی برای حمایت از امام و جنبش اسلامی به خیابان ها آمدند. میلیون ها نفر ، مانند یک موج غرش ، در این راهپیمایی عظیم و قطعنامه در هفت نفر شرکت کردند مقاله بخوانید پیمانی که بر ادامه مبارزه برای پیروزی ، تأیید مهندس بازگان به ریاست دولت موقت و لزوم پیوستن به ارتش ، ژاندارمری و نیروهای پلیس به صفوف ملت تأکید کرد.

در آن طرف میدان ، شاپور بختیار ، آخرین نخست وزیر رژیم این حقیقت بود پشت پرده گفتار متکبر خود را پنهان کنید. وی در مصاحبه ای بی ادب ، گفت: “اگر با بازرگان مذاکره کنیم ، در مورد جمهوری اسلامی نخواهد بود” و با لحنی مختلط تحقیر ، وی تظاهرات مردم را “سرگرم کننده” خواند. اما واقعیت چیزی جز شکست نبود. طوفان انقلاب درهای استبداد را لرزاند.

در گورگان ، افرادی که برای حمایت از دولت موقت به خیابان آمده بودند ، با آتش افسران شاه روبرو شدند. خون شهدا زمین را نقاشی می کرد ، اما اراده مردم را تکان نمی داد. تعداد قربانیان بیش از یازده شهید و سی و پنج زخمی شده بود. و در همان لحظه ها ، خانه دار در یک جنبش تاریخی و بی سابقه ، نیروی هوایی به سمت محل زندگی امام در لباس نظامی شتافت. صدای قدم های آنها پژواک فروپاشی سلطنت بود.

در همان روز ، تصویری از خانه دار ادای احترام به امام در روزنامه کیهان منتشر شد. دفتر مرکزی ارتش با عجله اظهار داشت كه این تصویر جعلی است. اما چه چیز دیگری؟ حقیقت آشکار شد. امام خمینی در ملاقات با این سربازان گفت:

“سلام به شما که از نعمت های خدا و به آنها قدردانی می کنند دامن شما به قرآن پیوستید. امیدوارم افراد دیگر این سرویس نیز وظیفه خود را درک کنند و به ملت بپیوندند. ما می خواهیم شما آزاد باشید ، ما می خواهیم شما آزاد باشید ، کشور خود را بسازید مستقل بسازدبشر کسانی که می خواهند خاک شما را اشغال کنند ، نیستند و کوتاه هستند. باشد که خداوند به همه شما بدهد. “

تهران در التهاب بود. خیابان ها آنها آرام نمی شوند. حکومت نظامی در عمل شکسته شد. مردم ، پر از امید ، در خیابان ها ماندند تا نور پیروزی را ببینند.

اما دشمنان جلوی توطئه را نداشتند. رادیو ریاض اعلام کرد که دولت بازگان موفق به دستیابی به حمایت ارتش نشده است. در تهران ، شورشیان شهر را به آتش کشیدند. به گزارش لس آنجلس تایمز ، حمام زنان در گنبد مورد حمله قرار گرفت و در خیابان فراه آباد ، گلوله ای از اسلحه های مزدوران شاه شلیک شد. بانک ها و نهادهای دولتی ، عصبانی سال اره به چشم ؛ آتش سوزی که از مردم مردم به هم زد ، سیستم ظلم را بلعید.

در میان این آشفتگی ، شاپور باختیار همچنان به توهم برخورد کرد. “من در برابر هیتلر ، رضا شاه و شاه ایستاده ام و در برابر آیت الله خمینی و بازگان نیز مقاومت خواهند کرد. “اما او حتی می دانست که زمان او به پایان رسیده است.

آن شب ، امام ، بدون گفتن به کسی ، به حرم پیامبر عبدالعزیم (as) آنها رفتند. درهای حرم بسته شد ، صحنه ای خالص از رهبر دعا اما مردم بیدار بودند. زمزمه در خیابان ها پیچیده شده ، نام امام در خیابان ها طنین انداز است. افرادی که حضور او را احساس کردند به خیابان ها آمدند و علیه دولت فریاد زدند.

بازگشت امام به محل زندگی او پایان این روز نبود ، بلکه آغاز یک روز جدید بود. روزی که او وعده طلوع آزادی را داد.

منبع : به گزارش میهن تجارت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی