ارهتصاد۲۴- پس از گذشت حدود یک سال از نوسانات متقابل در معاملات بورس ، داده ها و فروش های مربوط به سرانه نشان می دهد که بی اعتمادی در بین بازیکنان کوچک بازار سرمایه در حال گسترش است.
نسبت فروش به فروش ، که معیار مهمی برای وضعیت ذهنی و استراتژی فعالان واقعی محسوب می شود ، در اواسط اوج به پایین ترین سطح تاریخ خود افتاد و نگرانی های خود را در مورد بازگشت به رکود جدید تشدید کرد.
با نگاهی به فرآیند داده از آوریل تا اواسط ، نوسانات زیادی در رفتار سرمایه گذاران واقعی وجود دارد. از آنجا که بازار با تورم بالایی روبرو شده ، افزایش قیمت کالاها و تشدید فشار اقتصادی ، انتظار می رود که سرمایه گذاران خرد حداقل در برخی از نقاط شاخص ها را بالا ببرند. اما در عمل ، واکنش های غیر منتظره و گاه متناقض در خرید و فروش رفتار ، بازار را به حالت نامشخص مزمن تبدیل کرده است.
از رشد تا رکود: صعودهای موقت و عقب نشینی مداوم
از ابتدای سال تا اواسط سال جاری ، سرانه خرید خریدهای واقعی به سمت بالا بوده و تا ژوئیه به اوج خود رسیده است. به خصوص در ژوئن و ژوئیه ، که به طور متوسط خرید میکرو به ترتیب به 1.2 و 1.5 میلیون تومان افزایش یافته است. این جهش رخ داده است زیرا داده های فروش نیز رشد موازی داشتند. اما نکته مهم عبور از نسبت خرید از سطح 1 در بعضی از ماهها ، مانند ژوئیه و سپتامبر بود که نشانگر امید موقت در بین شرکت کنندگان در بازار بود.
این به طور سنتی یک سیگنال مثبت برای بازار است. از آنجا که نشان می دهد که نقدینگی واقعی تقویت می شود و خریداران برای فروشندگان چرب می شوند.
با این حال ، این روند دیر نشده بود. از اول اکتبر به بعد ، این بازگشت دوباره به سطح 1 را دیدیم. با این حال ، در مقطعی مانند دسامبر و 1 فوریه ، نسبت خرید به فروش دوباره افزایش یافت و به سطح تعادل رسید. اما این یک ثبات نبود ، و داده های میانی اوت نشان می دهد که این نسبت به 1.2 رسیده است که در شش ماه گذشته کمترین سطح است.
تغییر مرحله سرمایه گذار از خوش بینی به احتیاط
آنچه در داده های فوق مشهود است ، تغییر قابل توجه در رفتار سرمایه گذاران واقعی در دو فصل گذشته است. با برخی از علائم بازگشت به بازار سهام تا پایان بهار ، برخی از علائم به بازار سهام واکنش نشان داده شده است و شاخص ها به طور مثبت واکنش نشان داده اند ، اکنون شواهد جدید شواهدی از کاهش علاقه خرد سرمایه گذاران به خرید و افزایش میل به خروج است.
با رشد پی در پی خرید سرانه در اوایل دهه 1980 ، انتظار می رفت که ادامه این روند پایه ای برای یک روند پایدار باشد. اما کاهش مداوم نسبت فروش از ماه مه تا 6 آگوست نشان می دهد که برخی از شرکت کنندگان در بازار ، با وجود افزایش عددی در خریدها ، انگیزه ماندن در بازار را از دست داده اند یا حداقل سبد خرید خود را روشن می کنند. رفتاری که بدون شک تحت تأثیر جنگ قرار می گیرد.
بیشتر بخوانید: شاخص سهام قرمز بود
این رفتار نشان می دهد که سرمایه گذاران خرد به جای اینکه تحت تأثیر تبلیغات یا سیاست های موقت مانند “بیمه سهام” قرار بگیرند ، خطرات آینده را با دیدگاه محتاطانه ارزیابی می کنند. چنین دیدگاهی همچنین نشانه بلوغ رفتاری سرمایه گذاران است ، اما در عین حال زنگ هشدار تهدیدی جدی برای آینده بورس است.
نسبت خرید به فروش زیر سطح روانشناختی ؛ یک سیگنال هشدار دهنده برای سیاستگذار
نسبت خرید به فروش واقعی نیز از نظر روانشناختی مهم است. سطح یک برای این نسبت یک آستانه مهم روانشناختی محسوب می شود. از آنجا که در زیر این سطح ، درک کلی از جریان سرمایه و غلبه بر نگرش منفی در بازار تمایل دارد. اگر این نسبت برای چند هفته یا ماه زیر یک باقی بماند ، در واقع نشانگر شروع یک مرحله جدید است.
نسبت 1.2 در اواسط aust ، در حالی که تورم ماهانه هنوز در سطح بالایی است و ژوئیه برای برخی از کالاها به 2 ٪ رسیده است. از طرف دیگر ، بازارهای موازی مانند ارز ، طلا و مسکن به ویژه جذاب نیستند ، سیگنال نگران کننده ای برای تصمیم گیرندگان اقتصادی. به ویژه ، برخی از جنبش های سیاست پولی و بودجه دولت هنوز در وضعیت عدم اطمینان است و تأثیرات آن بر بازار سهام شفاف نبوده است.
اگر این روند ادامه یابد ، بعید نیست که برخی از سرمایه گذاران خرد سرمایه خود را به صندوق های درآمد ثابت یا بازارهای کم خطر سوق دهند. فرایندی که می تواند نقدینگی بازار را تهدید کند. از آنجا که سرمایه گذاران در رکود بازارهای دیگر ، آنها هنوز بازار سرمایه را برای هدایت نقدینگی خود انتخاب نمی کنند.
تورم ، وعده ها و سردرگمی تصمیم گیرندگان
یکی دیگر از دلایل مهم بازگشت احتیاط در بورس می تواند در غیاب برنامه ریزی اقتصادی منسجم در نظر گرفته شود. علیرغم تأکید دولت بر حمایت از بازار سرمایه ، تجربه نشان داده است که سیاست های ناگهانی ، تصمیمات ایجاد و فقدان نقشه راه طولانی مدت باعث شده است تا سرمایه گذاران نسبت به آینده بی اعتماد باشند.
در چنین محیطی ، حتی با انتشار اخبار مثبت مانند رشد تولید شرکت ها ، بهبود عملکرد فصلی یا کاهش نرخ بهره بین بانکی ، بازار واکنش های محدود و موقت را نشان می دهد. دلیل اصلی این واکنش محتاطانه عدم اطمینان در مورد پایداری این شرایط و ترس از تغییرات ناگهانی در سیاست گذاری است.
از طرف دیگر ، وعده های بی شماری از طرف مقامات در ماه های اخیر برای تقویت بازار – از جمله کاهش مالیات سود سهام ، تسهیل پیشنهاد اولیه و تقویت صندوق های ادغام بازار – هنوز در اجرای کامل یا اثربخشی نیست. همان شکاف بین وعده غذایی و عمل باعث تقویت ذهنیت بی اعتمادی شده است.
بورس اوراق بهادار
بازار سهام ایران اکنون در یک نقطه بحرانی قرار دارد. داده های مربوط به فروش سرانه و فروش واقعی ، به ویژه نسبت خرید -برای -فروش ، یکی از معتبرترین ابزارهای اندازه گیری پالس بازار است. سقوط این در مقایسه با 0.5 نباید نادیده گرفته شود.
این وضعیت بیان می کند که سرمایه گذاران ، با وجود رشد عددی در برخی از شاخص ها و گزارش های خوب مالی ، هنوز اعتماد به نفس لازم برای حفظ بازده پایدار به بازار سهام را پیدا نکرده اند. اگر سیاست گذار به سرعت برای روشن شدن مسیر اقتصادی ، ادغام قوانین و کاهش مداخلات گرامری حرکت نکند ، ممکن است شاهد تکرار الگوی فرسایش در بورس باشد. الگویی که در اوایل سالهای 1 تا 2 تجربه شده بود.
زمان آن فرا رسیده است که مقامات این پیام را از رفتار خرد سرمایه گذاران بشنوند: بازار به سیگنال های واقعی ، قابل اعتماد و پایدار نیاز دارد. وعده های بدون ضمانت و سیاست های کوتاه مدت نه تنها انگیزه ای برای ورود به سرمایه گذاران ایجاد می کند بلکه می تواند آخرین دیافراگم های اعتماد را نیز مسدود کند. آینده بورس اوراق بهادار به تصمیمات امروز بستگی دارد.
منبع: اقتصاد آنلاین






