چگونگی مشارکت مردم در تولید و اقتصاد

خبرگزاری به گزارش میهن تجارت: علی خزریان نماینده مردم تهران در شورای اسلامی وی در یادداشتی نوشت: قبل از ورود به محتوای شعار سال جدید که از سوی رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «جهش تولید با مشارکت مردمی» نامگذاری شد؛ از آنجایی که شعار سال مسیر و جهت را مشخص می کند. از بین نهادهای مسئول سیاست اصلی کشور در سال آینده، باید در مورد برداشت از سیاست به اجماع رسید، به عبارت دیگر، سیاست گذاری یعنی چه؟ حوزه های مختلف و متمایز که منطق متفاوتی دارند، یعنی نحوه برخورد این سه حوزه با مسائل و موضوعات متفاوت است.

سطح اول، سطح هنجاری است که در آن آرمان ها، خواسته ها و اهداف تعریف می شود. سطح دوم، سطح توصیف است که در آن وضعیت موجود را توصیف و تحلیل می کنیم. حوزه سوم، سطح سیاست گذاری است که هدف اصلی سیاست گذار نزدیک کردن وضعیت موجود به سطح هنجاری یا ایده آل بر اساس هنجارها و درک واقعیات است، یعنی سیاست گذاری به معنای بودن است. بتواند وضعیت فعلی را به وضعیت مطلوب نزدیک کند. با توجه به آنچه گفته شد باید دید نسبت به شعار سال در چه جایگاهی قرار داریم. و وقتی قرار است بر اساس آن سیاست گذاری شود، در واقع باید سازوکارهای نحوه نزدیک شدن وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مشخص شود. به علاوه اگر سیاست گذار می خواهد موفق باشد باید در چهار سطح گام بردارد. در سطح اول سازمان هنجاری آن باید روشن و قطعی باشد و در بالاترین سطح نظریه تئوری حکمرانی مطرح می شود. وقتی چالشی در نظریه حکمرانی یا تئوری حکمرانی وجود دارد و سیاست گذاری در خلاء نظری صورت می گیرد، باید از قبل مطمئن باشیم که این سیاست گذاری موفق نخواهد شد.

سطح دوم که در سیاست گذاری مهم است و باید در آن مسیر حرکت کرد، سطح نهادی است. به این معنا که آن دسته از نهادهایی که در سطح نظری وظیفه ای بر دوش دارند، باید در سطح نهادی تعیین تکلیف شود و مشخص شود که کدام نهاد قرار است وظایف خود را اجرا کند. مثلاً اگر در سطح نظری بپذیریم که دموکراسی حکم حکومتی است، در امور سیاسی این نظام، نهادی به نام حزب وجود دارد که وظیفه انحصاری تنظیم امور سیاسی در حوزه عمومی را بر عهده دارد; وظیفه ای که هیچ نهاد دیگری عهده دار آن نیست. حال اگر در چنین ساختاری مشارکت مردم در امور اقتصادی مهم است، مشارکت مردم در اقتصاد بر عهده کدام نهاد است؟ سوالی که پاسخ ندادن به آن باعث می شود در موضوع سیاست گذاری برای ایجاد مشارکت مردم در اقتصاد خلاء نهادی داشته باشیم. و در چنین شرایطی سیاست گذاری عمدتاً توسط نهادهای بالادستی انجام می شود و معمولاً فرصت ظهور و تدوین سیاست های جایگزین به مردم داده نمی شود. علاوه بر این، حتی اگر سیاست‌ها شکست بخورند، معمولاً به دلایل متعددی از جمله منافع سیاست‌گذاران و مجریان ادامه می‌یابند.

سومین سطح سیاست گذاری به موضوع اجتماعی مربوط می شود. به این معنا که باید مشخص شود که سیاست گذاری در رابطه با شرایط اجتماعی و مناسبات آن تا چه اندازه است و آیا تابع مطالبه اجتماعی است؟ از این منظر، تعیین شعار سال از سوی رهبری انقلاب را می‌توان به‌عنوان یک سیاست گفتمانی دانست که ضمن آگاه‌سازی آحاد جامعه از اولویت‌های اصلی کشور، ظرفیت اجتماعی را برای ایجاد مطالبه ملی از مسئولان کشور و سطح چهارم نیز به توان اجرایی و عملی نهادها و کارگزاران در اجرای سیاست های تعیین شده اشاره دارد که خود بحث مفصلی را می طلبد.
درباره جهش تولید با مشارکت مردم که از یک منظر می توان از آن به عنوان مردمی شدن اقتصاد نیز یاد کرد; به عنوان یکی از اصول انقلاب اسلامی، سیاست های مختلفی اجرا شده است. اما ارزیابی نتایج نشان می دهد که در سال های گذشته محقق نشده است. و به نظر می رسد همان طور که در مقدمه بحث اشاره شد، نظام جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی توانسته است تا حد قابل توجهی بر اساس الگوی مردم سالاری دینی، نهادسازی و امور اجتماعی را فعال کند، اما در حوزه اقتصادی، حتی نتوانسته خلأ نظری موجود را پر کند. درستش کن
در این میان حوزه اقتصاد یکی از بیشترین اولویت مزارع است. و نقش مردم در اقتصاد و تولید از دو جنبه قابل بررسی است. اولاً بدون شک یکی از اهداف دشمن از جنگ اقتصادی همه جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران، فشار بر مردم و در نتیجه جدایی مردم از نظام است. و مهمترین خطری که انقلاب را تهدید می کند ناامیدی مردم است. از منظر دوم می توان به این نکته اشاره کرد که یکی از مشکلات مهم و ساختاری اقتصاد ایران، دولتی بودن حاد آن است.

از جمله نتایج مستقیم این امر می توان به نرخ پایین رشد اقتصادی، کاهش بهره وری عوامل تولید، طولانی شدن زمان سرمایه گذاری، افزایش فساد اداری، توزیع ناعادلانه درآمد، ایجاد رانت اقتصادی اشاره کرد. و … البته باید تاکید کرد که حرکت به سمت اقتصاد مردم محور به معنای بی مسئولیتی دولت نیست. بلکه دولت نیز مسئول برنامه ریزی، زمینه سازی، ظرفیت سازی، راهنمایی، کمک و نظارت است.
البته باید توجه داشت که ایجاد ظرفیت برای مشارکت مردم در تولید و اقتصاد آسیب هایی از جمله بی توجهی به عدالت اجتماعی و در نتیجه ایجاد سودهای کلان و بادآورده برای بخشی از جامعه را در پی خواهد داشت و عده ای محروم خواهند شد. از مزایای آن و توجه به چهار نکته اساسی برای تحقق مشارکت مردم در جهش تولید ضروری است:
اولین نکته این است که مشارکت مردم در تولید نیازمند الگویی عملیاتی، قابل فهم و قابل اعتماد است و نباید انتظار فداکاری اعضای اجتماعی و عدم توجه جامعه به اصل سود را داشت.
نکته دوم این است که ارائه هرگونه راه حلی باید در چارچوب آموزه های اسلامی باشد و از الگوهای غیر دینی به شدت پرهیز شود. این موضوع باید در سطح منطقه و دانشگاه مورد توجه قرار گیرد و منجر به تولید راهکارهای بومی شود.

نکته سوم این است که هر مدل ارائه شده باید دارای دو ویژگی افزایش ثروت ملی و توزیع عادلانه و رفع محرومیت های اجتماعی باشد. به عبارت دیگر به جرأت می توان گفت که هر روش و نسخه اقتصادی که بتواند این دو مبنا را فراهم کند معتبر است و نسخه های دیگر برای اجرا در جامعه اسلامی معتبر نیستند.
در نهایت نکته چهارم این است که قبل از دعوت مردم به مشارکت در تولید، ساختار اقتصادی به گونه ای باشد که بتوان از مشارکت مردم استفاده کرد. نظام اقتصادی یک ساخت قانونی و یک ساخت واقعی دارد. در زمینه ساخت حقوق، بیشترین بخشی که باعث تحقق مشارکت مردم در تولید و اقتصاد می شود، بخش تعاونی است. اما ساخت و ساز قانونی بدون ساخت و ساز واقعی مناسب مؤثر نیست. به عنوان مثال، اگر از نظر ساختاری، بخش تعاونی به درستی ساماندهی شود، اما روحیه تعاون و همکاری در آن بخش نهادینه نشود، نتایج مورد انتظار از بخش اقتصادی محقق نخواهد شد. بنابراین ساختار قانونی نظام اقتصادی باید به گونه ای سامان یابد که عوامل ایجاد و تداوم امور سازنده ساخت واقعی نظام اقتصادی را نیز در خود جای دهد.

منبع : به گزارش میهن تجارت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *