بعدی- تنش فزاینده بین ونزوئلا و ایالات متحده، با ترکیبی از فشار نظامی، تحریم های امنیتی و رقابت ژئوپلیتیکی، کاراکاس را در مرکز معادلات نیمکره غربی قرار داده است. موقعیت استراتژیک ونزوئلا در دریای کارائیب نگرانی های واشنگتن در مورد نفوذ و امنیت را تشدید کرده است و مادورو بقای سیاسی را در چارچوب “مقاومت ضد مداخله” تعریف می کند. بحران عمیق اقتصادی، شکاف اجتماعی و روایت های متضاد درباره اهداف آمریکا، این بحران را به بحثی بر سر آینده نظم سیاسی آمریکای لاتین تبدیل کرده است.
به گزارش به گزارش میهن تجارت، تنش میان کاراکاس و واشنگتن در هفته های اخیر به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و مجموعه ای از اقدامات نظامی و دیپلماتیک متقابل، ونزوئلا را دوباره در کانون توجهات منطقه ای و بین المللی قرار داده است. این تنش در حالی رخ می دهد که ونزوئلا به عنوان کشوری با اهمیت ژئواستراتژیک بالا شناخته می شود. زیرا بر بخش مهمی از مسیرهای اصلی دریایی در دریای کارائیب تسلط دارد و خط ساحلی آن حدود 2800 کیلومتر است.
این موقعیت منحصر به فرد، ونزوئلا را به نقطه محوری در شبکه مسیرهای تجاری بین اروپا و غرب آفریقا تبدیل کرده و آن را در مجاورت یکی از حیاتی ترین کریدورهای حمل و نقل نفت و تجارت جهانی، مسیر متصل به کانال پاناما قرار داده است. چنین موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی باعث شده است که ونزوئلا به یک بازیگر اجتناب ناپذیر و تأثیرگذار در هر سناریوی بزرگ اقتصادی یا نظامی در منطقه کارائیب و اطراف آن تبدیل شود.
در این میان نقش آمریکا از تهدیدهای نظامی آشکار گرفته تا فشارهای اقتصادی و بسته تحریم های هدفمند، پرونده ونزوئلا را به یکی از حساس ترین و مهم ترین مسائل امنیتی در نیمکره غربی تبدیل کرده است. واشنگتن در عمل سعی دارد با ترکیبی از ابزارهای فشار بر معادلات قدرت در کاراکاس تأثیر بگذارد و پیام سیاسی روشنی را به دولت نیکلاس مادورو ارسال کند.
نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا تأیید کرد که اخیراً با دونالد ترامپ تماس تلفنی داشته است و این گفتگو را یک گام «خوشآمد» به جلو در دیپلماسی توصیف کرده است. و آن هم در شرایطی که هشدارهای واشنگتن درباره مبارزه با قاچاق مواد مخدر، اعمال فشار بیشتر و حتی احتمال مداخله نظامی همچنان ادامه دارد و از دستور کار سیاسی خارج نشده است. با وجود این فضای تهدید و فشار، مادورو بر موضع خود در مورد لزوم حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات تاکید می کند و می گوید که جنگ نه گزینه مطلوبی برای کاراکاس است و نه راه حلی که ونزوئلا روی میز می بیند.
موقعیت استراتژیک ونزوئلا در معادلات منطقه ای
ونزوئلا که در سال 1811 از مستعمره اسپانیا جدا شد و استقلال خود را اعلام کرد، امروزه با وسعتی در حدود 916445 کیلومتر مربع و جمعیتی نزدیک به 29 میلیون نفر به عنوان دومین بازیگر قدرتمند ژئوپلیتیک در شمال آمریکای جنوبی شناخته می شود. حدود 85 درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی می کنند و نزدیک به 90 درصد از مردم مسیحی هستند. ترکیبی که حاکی از ساختار اجتماعی نسبتاً همگن است، اگرچه شکاف ها و نابرابری های عمیق در توزیع ثروت بین مناطق مختلف به ویژه بین شهرهای بزرگ و مناطق حاشیه ای به شدت احساس می شود و به منبع نارضایتی اجتماعی تبدیل شده است.
ونزوئلا علیرغم برخورداری از منابع طبیعی غنی، به ویژه نفت، بیش از یک دهه است که درگیر یک بحران اقتصادی عمیق و خورنده بوده است. تا جایی که تولید ناخالص داخلی این کشور بین سال های 2014 تا 2024 70 درصد کاهش یافت و به سطح 108.5 میلیارد دلار رسید.
نفت همچنان ستون فقرات اقتصاد ونزوئلا است و در سال 2023 نیمی از صادرات این کشور را به خود اختصاص خواهد داد. ونزوئلا با داشتن بزرگترین ذخایر اثبات شده نفت در جهان و همچنین ذخایر عظیم گاز طبیعی، رتبه هشتم جهان را با ذخایر گاز دارد و عملا یکی از غول های انرژی جهان است.
این کشور علاوه بر نفت و گاز، از نظر سایر منابع طبیعی نیز کمیاب است: ذخایر طلا که بین 4000 تا 7000 تن تخمین زده می شود، حدود 34 میلیون قیراط الماس و یکی از بزرگترین ذخایر بوکسیت در جهان، ونزوئلا را به گنجینه طبیعی در قلب آمریکای جنوبی تبدیل کرده است. خزانه ای که در صورت مدیریت صحیح می تواند شالوده یک قدرت اقتصادی پایدار را تشکیل دهد.
اما وجه تمایز اصلی ونزوئلا نه تنها در “ثروت” بلکه در “موقعیت” آن نهفته است: این کشور نه تنها صاحب ثروت است، بلکه در مسیر رسیدن به ثروت نیز قرار دارد. سواحل آن در دریای کارائیب شریان های تجاری بین قاره ای را به هم متصل می کند، دسترسی به اروپا و آفریقا را تسهیل می کند و نزدیکی جغرافیایی آن به کانال پاناما یک مزیت استراتژیک در کنترل و هدایت تجارت جهانی انرژی و کالا محسوب می شود. این ویژگی ها باعث می شود که هرگونه تنش یا درگیری با ونزوئلا پیامدهای مستقیمی برای امنیت منطقه ای و تجارت جهانی داشته باشد.
ورود به پرونده ونزوئلا در سطح بحران امنیت ملی آمریکا
نیکلاس مادورو در قلب کاخ ریاست جمهوری مجلل ونزوئلا، جایی که هنوز هم پژواک شعارها و آرمان های انقلاب بولیواری در راهروهای آن شنیده می شود، شاید با وحشتناک ترین لحظه قدرت 12 ساله خود روبرو شده است. تهدید دونالد ترامپ به مداخله نظامی مستقیم دیگر موضعی گذرا یا اظهارنظری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. این تهدید اکنون مانند سایه سنگینی بر سیاست داخلی ونزوئلا و حتی بر زندگی شخص رئیس جمهور گسترش یافته است.
گزارشها و روایتهای نزدیک به دولت حاکی از آن است که مادورو در شب محل استراحت خود را تغییر میدهد، از تلفنهای همراه و دستگاههای ارتباطی قابل ردیابی فاصله میگیرد و برای حفظ امنیت و کاهش احتمال هدف قرار گرفتن، بین چندین پناهگاه امن حرکت میکند. این اقدامات پیشگیرانه از سپتامبر تشدید شد. از آنجایی که ایالات متحده به طور قابل توجهی حضور نظامی خود را در دریای کارائیب گسترش داد، ناوهای هواپیمابر و کشتی های جنگی را به این منطقه فرستاد و در چندین عملیات دریایی به قایق هایی که متهم به قاچاق مواد مخدر بود حمله کرد. این صف بندی نظامی پیام روشنی از آمادگی واشنگتن برای تشدید فشار بود. این پیام به عنوان یک هشدار جدی در کاراکاس خوانده شد.
روغن؛ منبع قدرت، نه لزوماً هدف بحران
سالهاست که این روایت در افکار عمومی و رسانهها تکرار میشود: «پرونده ونزوئلا یعنی نفت». اما گزارش فارین پالیسی زاویه جدیدی را ارائه میکند و تأکید میکند که اقدامات آمریکا علیه کاراکاس لزوماً با هدف تصرف نفت ونزوئلا نیست. نفتی که به دلیل کاهش سرمایه گذاری، فرسودگی زیرساخت ها و سوء مدیریت مزمن کمتر از یک درصد نیاز بازار جهانی را تامین می کند و عملا وزن تعیین کننده ای در معادلات انرژی جهان ندارد.
شرکت های بین المللی باقی مانده در ونزوئلا از جمله شورون نیز استخراج نفت این کشور را از نظر اقتصادی چندان سودآور نمی دانند. نفت ونزوئلا سنگین و گوگرد بالایی دارد و پالایش آن نیازمند زیرساخت های ویژه و هزینه های بالایی است. اگرچه پالایشگاه های خلیج فارس سال ها برای چنین نفتی طراحی شده اند، اما واقعیت این است که ایالات متحده اکنون بزرگترین تولید کننده نفت در جهان است و عملاً هیچ وابستگی استراتژیک به کاراکاس برای امنیت انرژی خود ندارد.
بنابراین، روایت رسمی دولت ونزوئلا که بحران کنونی را «جنگ برای تصاحب نفت» نشان میدهد، از سوی برخی تحلیلگران بهجای انعکاس دقیق محاسبات واشنگتن، به عنوان ابزاری برای بسیج اجتماعی، ایجاد همبستگی داخلی و چارچوببندی درگیری در چارچوب نبرد تاریخی با امپریالیسم تعبیر میشود.
تحریم ها؛ از دارایی ها گرفته تا فرهنگ و اقتصاد زیرزمینی
وزارت خزانهداری آمریکا دور جدید تحریمها را علیه مجموعهای از نهادها و افراد اعلام کرد. افرادی که گفته می شود با سازمان «ترن د آراگوا» به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی مرتبط هستند. در این بسته تحریمی، دایره هدف تنها محدود به ساختارهای مالی نیست، بلکه به حوزه سرگرمی و سلبریتی ها نیز کشیده شده است.
در عین حال، پنج موسسه فعال در شبکه های پولشویی و یک موسسه مستقر در آمریکای جنوبی نیز به فهرست تحریم های آمریکا اضافه شده اند. وزیر خزانه داری آمریکا در بیانیه ای تاکید کرد که این شبکه های قاچاق و جنایت تهدیدی جدی برای امنیت آمریکا هستند و “دوره فعالیت آزاد” آنها به پایان رسیده است. این مرحله جدید تحریمها نشان میدهد که واشنگتن محور فشار را از سطح صرفاً اقتصادی به سطح امنیتی – جنایی منتقل میکند. حوزه ای که مستقیماً با نگرانی های امنیتی داخلی و افکار عمومی شهروندان آمریکایی مرتبط است و می تواند حمایت داخلی از تشدید اقدامات علیه ونزوئلا را تقویت و توجیه کند.
استقرار نظامی و سناریوهای رومیزی
ایالات متحده بیش از 12 کشتی جنگی و حدود 15000 پرسنل نظامی را در دریای کارائیب به عنوان بخشی از عملیات نیزه جنوبی مستقر کرده است. بر اساس آمار رسمی منتشر شده، بیش از 20 حمله در قالب این عملیات انجام شده است که در نتیجه آن حداقل 83 نفر جان خود را از دست داده اند. آماری که نشان می دهد این عملیات تنها یک قدرت نمایی نیست، بلکه پیامدهای انسانی واضح و سنگینی داشته است.
دونالد ترامپ این حملات را کاملاً «قانونی» و در چارچوب مبارزه با قاچاق مواد مخدر توجیه می کند. از سوی دیگر، نیکلاس مادورو این اقدامات را بخشی از یک طرح بزرگتر برای «تسلط بر منابع طبیعی ونزوئلا» می داند و از شهروندان می خواهد که برای دفاع از کشور آماده شوند. به این ترتیب دو روایت کاملاً متضاد پیش روی افکار عمومی قرار گرفته است: یکی با زبان «مبارزه با جنایت»، دیگری با زبان «مقاومت در برابر امپریالیسم». اما بازارهای پیش بینی تصویر متفاوتی ارائه می دهند. تصویری که بیش از سخنان سیاسی است، نشان دهنده انتظارات و محاسبات سرد ناظران و معامله گران است:
الف- احتمال خروج مادورو در سال 2025: بین 20 تا 23 درصد
ب- احتمال خروج او قبل از سال 2027: بین 39 تا 69 درصد
این ارقام نشان می دهد که حتی اگر مداخله نظامی رخ دهد، پایانی قطعی و فوری برای بحران نخواهد بود. بلکه می تواند آغاز یک روند فرسایشی، طولانی و پیچیده در حوزه قدرت سیاسی در ونزوئلا باشد. روندی که شاید ساختار حاکمیتی، ثبات داخلی و معادلات امنیتی منطقه را برای سال ها در حالت تعلیق و بی ثباتی نگه دارد.
خلاصه
بحران امروز در ونزوئلا و کاراکاس چندین نکته اساسی را آشکار می کند:
ایالات متحده به دنبال تنظیم مجدد و طراحی مجدد نقشه نفوذ منطقه ای خود از دریای کارائیب تا آمریکای لاتین است.
ونزوئلا بقای رژیم را در چارچوب امنیت خارجی «ضد مداخله» و بسیج داخلی بر اساس تهدید خارجی تعریف می کند.
اقتصاد انرژی دیگر لزوماً یک “هدف مستقیم” نیست، بلکه به طور فزاینده ای به ابزاری برای نفوذ، چانه زنی و فشار سیاسی تبدیل شده است.
پرونده قاچاق و جنایات سازمان یافته به ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات آمریکا و جلب حمایت افکار عمومی داخلی در واشنگتن تبدیل شده است.
وضعیت داخلی ونزوئلا، از ثبات سیاسی و شکاف های اجتماعی تا فروپاشی اقتصادی، عامل تعیین کننده در سرعت و جهت گیری تحولات خارجی و مداخله بازیگران خارجی است.
در نهایت، این بحران فقط یک درگیری ساده بر سر نفت نیست، و نه فقط یک نبرد ایدئولوژیک بین «انقلاب بولیواری» و «امپریالیسم». بلکه بحث بر سر تعیین آینده نظم سیاسی در آمریکای لاتین است. نظمی که در آن کاراکاس، هاوانا، واشنگتن و مجموعه ای از بازیگران غیردولتی و شبکه های فراملی قدرت، هر کدام تلاش می کنند تا نقش و سهم خود را در معماری نهایی آن تثبیت کنند.





