کاوه معین فر در عصر ایران نوشت: در روزهای گذشته برنامه «باند» ساخته علی ضیا از شبکه نمایش خانگی «فیلیمو» روی آنتن رفت و حضور محمدرضا خواننده سرشناس رپ در این برنامه جنجال زیادی به پا کرد.
لازم به ذکر است که این مقاله در مورد موسیقی رپ است و در این سبک موسیقی مقدم بر هر چیز دیگری است صراحت و اصالت است، در این یادداشت نیز سعی شده است که این روش و لحن رعایت شود
علی ضیا از همان ابتدای برنامه گفت: ما برای اولین بار در کف تهران موسیقی رپ گوش می دهیم و این خانواده رپ فارسی است. مشخص بود که این اظهارات با واکنش های زیادی همراه خواهد بود، زیرا این اولین بار نیست که رپ فارسی را در کف تهران داریم و نه علی ضیا نشان می دهد که همه خانواده رپ فارسی هستند.
موقعیت جافنگ
پس از پخش این برنامه، خبرگزاری فارس اعلام کرد: بر اساس پیگیری های خبرنگار فارس، برنامه «باند» که روی پلتفرم فیلمو منتشر شد، مجوز تولید و انتشار ندارد البته ساترا وی همچنین پیگیر پیگرد قانونی با انتشار این برنامه است.
ایسنا نوشت: علی ضیا همزمان با بارگذاری این برنامه از پخش آن خبر داد شروع بوده است!
شاد در پستی اینستاگرامی خطاب به هوادارانش او باید شرمندگی خود را ابراز کند و این را اشتباه خود بداند. اما بعداً آن را حذف کرد و سپس در داستانی مخالفان و منتقدان خود را با الفاضی منشوری خطاب کرد!
همزمان با پخش برنامه باند سکوی نماوا وی همچنین اظهار داشت که ضمن تبریک به فیلمو اعلام کرد که حدود دو سال است که می خواهد برنامه ای با حضور خواننده مشهور رپ (سهراب ام جی) با عنوان «فلفور» ارائه کند و هنوز موفق به دریافت مجوز نشده است!
اگر بخواهیم واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که اثر از وضعیت گروتسک، پوچ و سوررئال فراتر رفته است، اما به معنای کامل کلمه، موقعیت جافنگ است
رپ به عنوان یک مغازه برای کسب درآمد
رپ به عنوان یک ژانر موسیقی نه تنها یک هنر بلکه یک پدیده اجتماعی-سیاسی است. این ژانر در دهه 1970 حاشیه نشینی، فقر شهری و تبعیض نژادی در آمریکا شکل گرفت و از همان ابتدا کارکردی فراتر از آن بود سرگرمی داشت
رپ زبان گروه هایی بود که امکان شرکت در گفتمان رسمی را نداشتند. زبان صریح، خشن، علنی و به طور کلی در تضاد با ساختار قدرت. رپ در معنای کلاسیک آن نه برای خوشایند نهادهای رسمی، بلکه برای برهم زدن آرامش گفتمان مسلط تولید می شود.
حالا برنامه «باند» علی ضیا با حضور محمدرضا شش، بیش از یک گفتگوی صادقانه درباره رپ و زندگی یک هنرمند زیرزمینی، نمونه ای از جریانی شد که سال هاست محل بحث و جدل بوده است: “رام رپ با مجوز”. رپی که قرار است «بود» اما «آسیب نخورد».
مشکل افراد عادی نیست، بلکه وضعیتی است که او در آن قرار گرفته است. هنرمندی با پیشینه انتقادی، در بستری شدن در بیمارستان معلوم می شود که طبیعتاً نمی توان رپ صریح و بی دقت را بازنمایی کرد.
برنامه تولید شده با مجوز رسمی الزامی است خطوط قرمز رعایت کردن خطوطی که کاملاً در تضاد با ماهیت انتقادی رپ هستند.
از سوی دیگر، علی ضیا با هوشمندی رسانه ای، رپ را به «موضوع جذاب» برای گفتگوی تلویزیونی یا اینترنتی تبدیل می کند. بدون پرداختن به تضاد اساسی این ژانر با ساختار رسمی. نتیجه برنامه ای است که از اعتبار رپ وام می گیرد، اما هزینه اجتماعی و سیاسی آن را حذف می کند.
بحث اینجاست سوء استفاده از مجوز می آید: مجوزی که به جای ایجاد فضای امن برای بیان صداهای واقعی، ابزاری برای پالایش و خنثی کردن آنها می شود.
«صمغ» به این معنا نه گنگ است و نه رادیکال; بلکه نمایشی ملایم از ژانری است که بنا به ماهیت خود قرار است آرامش را بر هم بزند. خطر این روند، عادی سازی این ایده ای است که رپ به معنای این نسخه بی دردسر و قابل پخش است.
رپ اگر نتواند صریح باشد، اگر مجبور شود از انتقاد مستقیم فاصله بگیرد و فقط در قالب های مجاز و کنترل شده ظاهر شود، از هویت تاریخی و اجتماعی خود محروم می شود.
در چنین شرایطی یک رپ دیگر “صدای دل خیابون” این نیست، اما بازنمایی امن صدایی است که قرار بود نظم غالب را به چالش بکشد، اما حالا تبدیل به مغازه پول درآوردن شده است.
دو نکته ساده برای اتمام:
فانت و سیس علی ضیا برای تولید برنامه ای با محوریت موسیقی رپ با چهره ای که گرفته، از آن اتفاقاتی است که شما را می خنداند و در عین حال از آنچه می بینید شوکه می شوید. اما ایران بهشت امثال علی ضیاء است، از تلویزیون گرفته تا یوتیوب و پلتفرم ها و… آنها می دانند کی، چگونه، کجا باشند.
و محمدرضا تاش که میگه: میتونم ویزای هنری بگیرم، ویزای طلایی دبی که دست منه. “من اینجا ماندم تا…” اساساً راه اشتباهی است. هر فردی می تواند هزاران دلیل مختلف برای ماندن و رفتن داشته باشد، لطفا این “من اینجا ماندم چون…” به ما نفروشید.
مشترک ماندن به اندازه ترک دیگران مهم است و بالعکس.





