فلسفۀ «دوستی»؛ ارسطو چه دوستانی را به ما پیشنهاد می‌کند؟

ارسطو (322-384 قبل از میلاد)، فیلسوف مشهور یونان باستان، استدلال کرد که برای داشتن یک زندگی خوب به دوستان نیاز داریم. وقتی زندگی سخت است به ما کمک می کنند و وقتی زندگی خوب است شادی ما را به اشتراک می گذارند.

به گزارش فرادید، ادعاهای ارسطو درباره دوستی به بحث هایی دامن زده است که تا امروز ادامه دارد. این مقاله خلاصه ای از دیدگاه های او در مورد دوستی را ارائه می دهد و به موضوعی معاصر با الهام از دیدگاه های ارسطو نگاه می کند.

1. دوستان «مفید» و دوستان «خوشایند».

به گفته ارسطو، همه دوستی ها روابطی هستند که در آن افراد متقابل یکدیگر را دوست دارند، کارهای خوبی برای یکدیگر انجام می دهند و در مدت زمانی که با هم می گذرانند، اهداف مشترکی دارند. اما دوستی انواع مختلفی دارد و بستگی به دلایلی دارد که دوستان برای یکدیگر ارزش قائل هستند یا به دلیل روش های مختلف دوست یابی.

در نتیجه ارسطو دوستی را به سه نوع تقسیم کرد. دو نوع اول دوستی سودمند و لذت بخش مشابه هستند.

دوستی های سودمند بین افرادی است که هدف اصلی آنها همکاری با یکدیگر برای رسیدن به یک هدف عملی است. به عنوان مثال، همکاران یا هم تیمی های شما از این دسته هستند.

دوستی های لذت بخش بین افرادی است که معمولا از با هم بودن لذت می برند. دوستانی را که برای صرف غذا به آنها سر می‌زنید یا دوستانی که با آنها بازی می‌کنید و با آنها سفر می‌کنید را در نظر بگیرید.

دوستی های سودمند و لذت بخش فوایدی دارد. آنها احساس راحتی می کنند و به راحتی شکل می گیرند زیرا با اهداف کوچک خود تعریف می شوند. دوستان مفید بر انجام کارها تمرکز می کنند و دوستان لذت بخش بر لذت بردن از حضور یکدیگر. اساس این دوستی ها و دلیل محبت و برنامه ریزی متقابل صرفاً سود یا لذت است.

اما این دوستی ها معایبی هم دارد. به محض اینکه کار یا تفریح ​​از بین می رود، این دوستی ها نیز از بین می روند. در نظر بگیرید که وقتی شغلتان را ترک می کنید اغلب برای دوستی با همکارانتان اتفاق می افتد یا وقتی که ورزش را ترک می کنید معمولاً بین شما و اکثر هم تیمی هایتان چه اتفاقی می افتد.

دوستی های سودمند و لذت بخش تا حد زیادی تحت تأثیر مزایایی است که افراد می توانند از آنها به دست آورند. به همین دلیل است که ارسطو آنها را نسبت به نوع اخیر ناقص دانسته است.

2. دوستی مبتنی بر فضیلت، بهترین نوع دوستی

برای ارسطو، بهترین دوستی ها معنای عمیق تری نسبت به سود یا لذت دارند: «با هم بهتر شدن». آنها کمیاب هستند و به سختی شکل می گیرند. اما آنها مهمترین چیز برای داشتن یک زندگی خوب هستند. ارسطو این نوع دوستی را «دوستی فضیلت مدار» نامید.

دوستانی که از روی فضیلت با هم دوست هستند، فقط روی انجام کارها یا خوش گذرانی با هم تمرکز نمی کنند، آنها در درجه اول به عنوان افراد روی یکدیگر تمرکز می کنند و به شخصیت یکدیگر و شکوفایی خود اهمیت می دهند. آنها می خواهند دوستانشان افراد خوبی باشند و زندگی خوبی برای خودشان داشته باشند. آنها برای رسیدن به این هدف با یکدیگر همکاری می کنند.

فلسفه از

دوستان فضیلت گرا با گذراندن وقت با هم و گفتگوهای عمیق بخشی از زندگی یکدیگر می شوند. آنها ایده های اصلی خود را در مورد معنای خوب بودن و زندگی خوب به اشتراک می گذارند.

ارسطو معتقد بود که این ارتباط عمیق دوستان را به طرز فضیلت‌آمیزی «خودهای دیگر» یا «یک روح در دو بدن» می‌سازد. دوستان با هم زندگی می کنند، یاد می گیرند، مبارزه می کنند و پیشرفت می کنند.

زندگی کامل دشوار است. ما نه تنها باید به عنوان یک فرد خوب باشیم، بلکه باید به عنوان اعضای خانواده، شهروندان و مشارکت کنندگان در جوامع خود نیز خوب شویم. همچنین باید از خطرات رایج پیروی از پول به جای هر چیز دیگری، اهمیت دادن بیش از حد به نظرات دیگران و گرفتار شدن در سرگرمی ها و لذت های زودگذر آگاه باشیم.

دوستان خوب می توانند به ما کمک کنند تا از این خطرات دوری کنیم و به ما در رسیدن به اهدافمان به عنوان افراد خوب کمک کنند. آنها به ما کمک می کنند تا بهترین نسخه از خودمان باشیم و ما را تشویق به انجام کار درست می کنند، ما را به چالش می کشند تا عمیق تر فکر کنیم، و از ما در مواقع سخت حمایت می کنند.

آیا دوستان خوب باید افراد خوبی باشند؟

وقتی فیلسوفان از دوستی صحبت می کنند، معمولاً منظورشان «دوستی فضیلت محور» ارسطو است. تلویحاً این نوع دوستی مهم ترین نوع دوستی برای بررسی فلسفی تلقی می شود. به ویژه، برخی از فیلسوفان بحث می کنند که آیا اعمال غیر اخلاقی یا افراد بد می تواند کیفیت دوستی را از بین ببرد.

فرض کنید تلفن همراه شما در اواخر شب زنگ می زند و می بینید که بهترین دوست شماست. او می گوید کار فوری دارد و به کمک شما نیاز دارد. پس با عجله به آدرسی که او به شما داده است می‌روید. اما سپس او به قتل شخصی اعتراف می کند و از شما می خواهد که به او کمک کنید تا جنایتی را که مرتکب شده است بپوشاند. اکنون با این سوال روبرو هستید که آیا یک دوست خوب به او کمک می کند تا جنایت را پنهان کند یا دوستش را تشویق کند که خود را به مقامات تحویل دهد؟

این سناریو همچنین سؤالات مرتبط دیگری را ایجاد می کند: آیا دوست خوب بودن با انجام کارهای غیر اخلاقی سازگار است؟ آیا واقعاً افراد بد می توانند دوستان خوبی باشند؟ و به طور کلی، آیا ویژگی های خوب دوستی چیزی است که با معیارهای اخلاقی قابل قضاوت است؟

ارسطو و پیروانش استدلال می کنند که دوستان خوب باید از نظر اخلاقی نیز افراد خوبی باشند. دوستان فضیلت گرا تا حد زیادی ارزش های مشترکی دارند و به یکدیگر کمک می کنند تا بهتر شوند. چنین اهدافی صراحتاً اخلاقی هستند زیرا «بی اخلاقی» اساساً با «دوستی عمیق» ناسازگار است.

بنابراین، در سناریوی فوق، ارسطویی ها می گویند دوستی که با شما تماس می گیرد تا یک جنایت را پنهان کنید، دیگر دوست خوبی نیست. این درخواست اساساً ماهیت رابطه را به ضرر شما و او تغییر می دهد و با «بهتر شدن» که اساس دوستی است ناسازگار است.

نتیجه

فیلسوفان ممکن است با ارسطو در مورد تعریف دوستی یا اینکه چه کسی دوست خوب می‌سازد، اختلاف نظر داشته باشند. با این حال، اکثریت موافق هستند که ما باید ایده های خود را در مورد معنای “دوست خوب” تجزیه و تحلیل کنیم. دوستی ها چیزهای مهمی را در مورد اینکه چه کسی هستیم نشان می دهد. اگر همانطور که ارسطو استدلال کرد، دوستان خوب ما را بهتر می کنند و دوستان بد ما را بدتر می کنند، در این صورت دوستی های ما می توانند باعث شکست یا شکست ما شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *