چگونه ایران به نقطه‌ای اختلافی در اردوگاه ترامپ تبدیل شد؟

پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

نیکلاس نو در آی نیوز نوشت: رئیس جمهور منتخب ایلان ماسک را برای دیدار با سفیر ایران در سازمان ملل فرستاد. دلیل این اقدام چه بود؟

به گزارش سرویس بین الملل «میهن تجارت»، بیشتر بخوانید: طوفانی در دنیای سیاست خارجی MAGA در حال وقوع است که دونالد ترامپ را بر آن داشت تا از برخی از نزدیک ترین متحدان خود از جمله ایلان ماسک کمک بخواهد تا از ایجاد شکاف جلوگیری کند. از بروز زودرس و بالقوه آسیب زا جلوگیری کنید

به نظر می رسد این تنها تفاوت عمده بین کابینه نوظهور رئیس جمهور منتخب، متحدان جمهوری خواه او و پایگاه جهانی او باشد: اینکه ترامپ چگونه باید با ایران برخورد کند.

ماسک روز دوشنبه و اندکی پس از انتصاب وی به عنوان یکی از روسای جدید وزارت امور خارجه در امور کارآمدی، با سفیر ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرد. به گزارش نیویورک تایمز، این نشست که به درخواست ماسک برگزار شد، بر راهبردهای کاهش تنش میان ایران و آمریکا متمرکز بود.

به نظر می‌رسد که تلاش‌های میانجی‌گری نوپای ماسک – که اولین بار هفته گذشته زمانی که ترامپ با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین صحبت کرد، آشکار شد – به‌شدت در مورد ایران مورد نیاز است.

در بسیاری از موضوعات مهم دیگر سیاست خارجی، سه جریان اصلی حمایت ترامپ – اول آمریکا، جمهوری‌خواهان صلح از طریق قدرت و گروه‌های جنگ‌طلب – نسبتاً همسو هستند.

برای مثال، اجماع عمومی در مورد کاهش کمک به اوکراین، پایان دادن به جنگ (حتی با شرایط نامطلوب برای کیف) و بررسی اینکه آیا ولادیمیر پوتین می‌تواند متقاعد شود تا به یک بلوک طرفدار مسیحیت با ایالات متحده بپیوندد، وجود دارد. این اتحاد به یکی دیگر از حوزه‌های کلیدی اجماع نیز کشیده شده است و آن لزوم فشار حداکثری علیه حزب کمونیست چین است. برخی از تأثیرگذاران جریان ماگا حتی پیشنهاد کرده اند که واشنگتن با روسیه متحد شود تا پکن را مهار کند، رویکردی مشابه استراتژی نیکسون-مائو علیه مسکو در دهه 1970.

در موضوعات دیگر – مخالفت با ونزوئلا و کوبا، رد سیاست‌های تغییر آب و هوا، تضعیف دموکراسی و ابتکارات حقوق بشر، مقابله با کارتل‌های مواد مخدر و تروریسم، و انتقاد از سیستم سازمان ملل متحد – ترامپ می‌تواند روی حمایت بی‌دریغ ائتلاف خود حساب کند.

خروج تعداد کمی از نیروهای آمریکایی در حال حاضر در سوریه و فعال شدن مجدد روابط ترامپ با دوست عزیزش، رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، قطعا جمهوری خواهان مستقر را ناراحت خواهد کرد. (با این حال، این نگرانی‌ها بی‌اهمیت نیستند.) اما این احتمال وجود دارد که به ترامپ آزادی عمل زیادی داده شود تا حداقل روش همگرایی خود را برای خنثی کردن تهدید دیکتاتورها از طریق شریانی که تداوم حکومت آنها توسط ایالات متحده را تضمین می‌کند، امتحان کند. . کند حتی تیم او توانسته است بفهمد که چگونه جنگ‌افروزان مورد علاقه خود را کاملاً شبیه نومحافظه‌کاران بدنام دوران جورج دبلیو بوش و جنگ عراق نکنند: آنها ادعا می‌کنند که اگر صلح از طریق زور جواب نمی‌دهد، قدرت آتش نامحدود یا ترورهای هدفمند. از اراده مجرم آنها کار خواهند کرد، اما یک بار دیگر بدون پروژه های پرهزینه و دشوار ملت سازی و ترویج دموکراسی.

اما ایران داستان دیگری است. چهره‌های تاثیرگذار امگا مانند تاکر کارلسون مدت‌هاست که با جنگ مستقیم با ایران مخالفت کرده‌اند، به طوری که کارلسون ماه گذشته در روزنامه محافظه‌کار آمریکایی نوشت: «این واقعاً تکان‌دهنده است که مردم، به‌ویژه جناح راست، هنوز معتقدند که ایران بزرگ‌ترین تهدید امنیت ملی است». ما هستیم.”

چند روز قبل از میهن تجارتات، معاون رئیس جمهور منتخب جی دی ونس در برنامه تیم دیلون گفت: «منافع آمریکا گاهی اوقات در تضاد با [اسرائیل] متمایز خواهد بود… گاهی با هم تداخل دارند و گاهی متمایز. و واقعاً منافع ما در وارد نشدن جنگ با ایران است. این یک انحراف عظیم از منابع خواهد بود و برای کشور ما بسیار پرهزینه خواهد بود.” بازگرداندن صلح به دنیای جنگ زده یادآوری می کنند.

در حالی که دلایل بسیاری وجود دارد که چرا چنین صداهایی با جنگ با ایران مخالف هستند – از انتقاد طولانی مدت از نومحافظه کاران به عنوان جنگ طلبان و سودجویان گرفته تا اختلالات و هزینه های احتمالی یک درگیری دیگر در خاورمیانه – این مواضع همچنان با پایگاه مردمی ترامپ بازتاب بیشتری دارد. و شخصیت های رسانه ای مرتبط هستند. علاوه بر ونس، تنها گزینه کابینه امنیتی که با این سمت همسو شده است، تولسی گابارد، نامزد ریاست اطلاعات ملی است. در سنا، گروه کوچکی از جمهوری خواهان همسو با ترامپ، به ویژه رند پل، مواضع مشابهی را تکرار کرده اند.

تقریباً تمام اعضای کابینه ترامپ، تعداد قابل توجهی از جمهوری‌خواهان منتخب، و مجموعه‌ای از حامیان رسانه‌های تاثیرگذار دیگر، از همان ابتدا حمایت قاطع خود را از رویکرد تهاجمی و نظامی در قبال ایران ابراز کرده‌اند. این رویکرد بسیار فراتر از سیاست «فشار حداکثری» است که ترامپ را بر آن داشت تا توافق هسته‌ای را در دوره اول خود پاره کند و سردار قاسم سلیمانی را در سال 2020 ترور کند.

از زمان حمله حماس در 7 اکتبر، خود ماسک بارها از ایران و متحدانش یعنی حماس و حزب الله به شدت انتقاد کرده و اعلام کرده است که اگر آنها فورا مسیر خود را تغییر ندهند، از نیروی نظامی علیه تهران استفاده خواهد شد. ماسک ماه گذشته در گردهمایی ترامپ گفت: «آنها». [دولت ایران] آنها همچنین می خواهند آمریکایی ها را بکشند. آنها اسرائیل را “شیطان کوچک” و آمریکا را “شیطان بزرگ” می دانند. این چیزی است که آیت الله به ما می گوید… کسانی که می خواهند اسرائیلی های بیشتری را بکشند باید متوقف شوند. یا باید کشته شوند یا زندانی شوند».

با توجه به لحن ماسک و تلاش های قبلی او برای ارائه خدمات اینترنتی استارلینک به ایرانیان مخالف دولت، عجیب به نظر می رسد که ترامپ دوشنبه گذشته او را نزد سفیر ایران فرستاد. اما رئیس جمهور منتخب احتمالاً می داند که چنین میانجیگری احتمالاً بیهوده است. بهترین پیشنهادی که ترامپ می تواند به اسرائیل بدهد – قطع ائتلاف منطقه ای ایران با حماس، حزب الله و حوثی ها در یمن و کاهش چشمگیر فعالیت های هسته ای و موشکی ایران – عملی نخواهد شد زیرا تحقق چنین خواسته هایی به معنای تسلیم شدن در برابر خواسته های قدیمی ایالات متحده است. و اسرائیل از ایران است.

نتانیاهو که ترامپ اخیراً او را برای تخریب تاسیسات هسته‌ای ایران تحت فشار قرار داده است، نقش محوری در حل این مناقشه و شکاف در سیاست خارجی دارد. بسیاری از اطرافیان ترامپ و همچنین در رهبری اسرائیل طرفدار اقدام نظامی فوری علیه ایران هستند. برای رئیس جمهور منتخب، کنار گذاشتن دست نتانیاهو علیه ایران قبل از روی کار آمدن در ژانویه 2025 ممکن است ساده ترین راه حل ممکن به نظر برسد. چنین اقدامی توانایی‌های ایران را کاهش می‌دهد و به ترامپ اهرم بیشتری می‌دهد تا مدعی شود درگیری دیگری در خاورمیانه را از جو بایدن به ارث برده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی