«تاسیان»؛ خسرو، شیرین و یک عاشقانه سیاسی

روزنامه ایرانی نوشت: داستانهای عاشقانه وقتی به سیاست و با امواج آشفته آن گره خورده اند جذاب تر هستند و برای روایت در قالب فیلم و سریال بسیار عالی به نظر می رسند. موضوعی که در سالهای اخیر مورد توجه فیلمنامه نویسان و کارگردانان قرار گرفته است و بعضی اوقات منجر به نتایج درخشان شده است. تینا پاکراوان یکی از این کارگردانانی است که ابتدا داستانی عاشقانه را در پایان جنگ جهانی دوم و اشغال تهران توسط متفقین روایت می کند و این روزها با تاسیان ، به سال آخر دولت پهلوی رفته و عاشقانه ای از سیاست را به تصویر می کشد.

پس از وقایع قسمت اول ، به قسمت دوم اطلاعات بیشتری در مورد شخصیت های اصلی Tassian داده می شود و عشق به عنوان موضوع اصلی جسورانه تر می شود. عشق از یک طرف به عنوان یک کارگر چاپی امیر است و دیگری شیرین یک دختر از تأثیرگذارترین کلاس است. به موازات ، علاقه منخور نجت به زن جوانی که فقط منتظر ازدواج شیرین برای ازدواج با او است. تلاش امیر برای نزدیک شدن به شیرین ، موتور اسکریپت تاسیان در قسمت های دوم تا چهارم است.

از ماشین سالار در مقابل رستوران گرفته تا صندوق عقب یک نادر در مقابل ورودی دانشگاه تهران ، که منجر به یک ماکت کوچک می شود که دستانش را خرد می کند. Pakravan در هر بخش نقاط عطف دارد تا داستان را در داستان پخش کند. به عنوان مثال ، چاپ جزوه کوچک برای اشعار ممنوعه در چاپخانه توسط امیر ، پای خود را به سمت ساواک باز می کند. برخورد او با سعید دوست و مکان قدیمی که در ساواک کار می کنند ، چرخش مهمی را ایجاد می کند که زمینه را برای ورود امیر فراهم می کند.

قمار خطرناکی که او فقط برای رسیدن به شیرین انجام داد و در پایان قسمت چهارم نقطه عطف کنجکاوی به پایان رسید. کمک امیر به شیرین ، که اکنون خود را به عنوان خسرو معرفی می کند ، هنگام دستگیری دانشجویان در منطقه آزاد دانشگاه تهران و حضور وی در اتاق بازجویی به عنوان بازجو در نیمه اول بخش ذکر شده ، مورد توجه قرار گرفت که در نهایت منجر به علاقه خووسرو می شود.

داستان های فرعی برای سریال ها دارای نظم معدن طلا هستند و مطمئناً Tassian نیز از این قاعده مستثنی نیست. در قسمت های سوم و چهارم ، این داستان ها پیشرفت چشمگیری دارند و به تنه اصلی آن پایبند هستند. به عنوان مثال ، داستان دختر مریم و فعالیتهای سیاسی وی را می توان ذکر کرد. همچنین ، فعالیت های سیاسی پدر منخور سامان به عنوان توده های قدیمی با سابقه زندان که قسمت چهارم مانور تاسیان و ایجاد تعلیق خوب است.

بخش مهمی از جذابیت سریال های تاریخی به طراحی صحنه و لباس آن از جمله تاسیان باز می گردد. به ویژه در طراحی صحنه که ایراج رامینفر فضای ایرانی دهه 1980 را به خوبی کشته و دکوراسیون آن به هیچ وجه قابل مشاهده نیست.

در همین زمان ، اطلاعاتی در مورد اطلاعات مربوط به دوستش ، دکتر رجاب زاده ، که او نیز به جمشید و زن مورد علاقه اش گره خورده است ، وجود دارد. Pakravan جزئیات بیشتری را در مورد شخصیت ها ، به ویژه Khosrow و Shirin ، در قسمت چهارم ، که می توان در ژاکت آبی امیر در هنگام بازجویی ذکر کرد و همچنین به کتابهای مورد علاقه خود مانند تن و … در همان زمان اشاره کرده است ، صرف کرده است ، همانطور که داستان پیشرفت می کند و گسترش آن شخصیت ها ، آنها کامل تر هستند و بیننده مجبور به ایجاد همدردی بیشتر می شود.

بخش مهمی از جذابیت سریال های تاریخی به طراحی صحنه و لباس آن از جمله تاسیان باز می گردد. به ویژه در طراحی صحنه که ایراج رامینفر فضای ایرانی دهه 1980 را به خوبی کشته و دکوراسیون آن به هیچ وجه قابل مشاهده نیست. تینا پاکراوان ، که محیط اطراف خود را در کارگردانی سریال های تاریخی در خاتون به اثبات رسانده است ، داستان خود را بدون لکنت زبان و دور از اغراق روایت می کند و توجه ویژه ای به حفظ ریتم نشان داده است.

او همچنین در انتخاب بازیگران موفق بوده و یک تیم منسجم را در کنار هم قرار داده است. از ماهسا هجازی جوان و بی تجربه ، که کاملاً با شخصیت شیرین سازگار است ، و هاوتان شکیبا ، که عاشق Khosrow و لایه های داخلی این نقش است ، برای بابک حمیدیان ، رعزا بهبوئدی و پانته پاندی که نقش های خود را به نقش های خود داده اند ، به خوبی شناخته شده است. همچنین غلبه بر نقش مهران مودی به عنوان دکتر رجاب زاده به عنوان یک نقش مکمل جذاب ، که می تواند در بخش های بعدی جسورانه تر باشد ، آسان نیست.

محمد جیلیلواند سینمای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی