میهن تجارت- افزایش یا کاهش قیمت سهام در بازار سهام تحت تأثیر عوامل زیادی است. تحلیلگران از روش های مختلفی برای پیش بینی روند قیمت سهام استفاده می کنند. دو دسته اصلی تحلیل بنیادی و تکنیکال مورد استفاده متخصصین قرار می گیرد. تحلیل بنیادی روشی علمی است که مبتنی بر داده های کلان اقتصادی و داده های مربوط به شرکت و عملکرد مالی آن است. تحلیل تکنیکال نیز بر اساس روند گذشته قیمت سهام است که اگرچه از پشتوانه نظری و علمی ضعیفی برخوردار است، اما با استفاده از تکنیک های آماری می توان تا حدودی روند قیمت سهام را پیش بینی کرد.
اما چرا گاهی بر خلاف تحلیل تکنیکال و بنیادی، قیمت سهام سقوط می کند؟
بیشتر بخوانید: بازدهی بازار سهام در هفته گذشته/ خروج پول واقعی از بورس
اما نظریه ذهنی ارزش نشان می دهد که ارزش یک کالا یا خدمت توسط ترجیحات و ادراک ذهنی مصرف کننده منفرد تعیین می شود. بر اساس این نظریه، ارزش یک کالا یا خدمت توسط هیچ کیفیت ذاتی خود کالا یا خدمات تعیین نمی شود، بلکه بستگی به این دارد که فرد چقدر حاضر است برای آن هزینه کند – بر اساس ترجیحات ذهنی خود. این نظریه نشان می دهد که افراد مختلف، بسته به ترجیحات و شرایط منحصر به فرد خود، ممکن است ارزش های متفاوتی برای یک محصول یا خدمات قائل شوند. بنابراین، ارزش ذاتاً ذهنی است. افراد دانش، تجربیات و نیازهای متفاوتی دارند که منجر به ارزشگذاریهای ذهنی متفاوتی میشود. بنابراین، در بازار سهام، فردی که انتظار افزایش قیمت دارد، خرید می کند و فردی که انتظار کاهش قیمت را دارد، آن را می فروشد.
در این فرآیند قیمت های بازار به عنوان سیگنال اصلی عمل می کنند. سیستم قیمت به عنوان مکانیزمی برای انتقال اطلاعات در بازار عمل می کند. قیمت ها سیگنال هایی هستند که مردم را در اتخاذ تصمیمات اقتصادی آگاهانه راهنمایی می کنند و هماهنگی فعالیت های اقتصادی را بدون نیاز به برنامه ریزی مرکزی (دولتی) تسهیل می کنند. به همین دلیل است که اقتصاددانان همواره بر سازوکار بازار تاکید می کنند و دولت را از دخالت در بازار منع می کنند.
در واقع دخالت دولت باعث اختلال در دریافت سیگنال برای فعالان اقتصادی می شود. اختلال در انتقال اطلاعات منجر به شکلگیری انتظارات نادرست، سرمایهگذاری اشتباه و در نهایت تخصیص نامتعادل در بازارها میشود.
بنابراین، هم تحلیلگران و هم سیاستگذاران باید به اهمیت ذهنیت فعالان بازار سرمایه توجه کنند. اعتماد سهامداران به بازار سرمایه عنصری کلیدی در تداوم حضور آنها در بازار است. در صورتی که سهامداران به سیاستگذار و سازوکار معاملاتی بورس تهران اعتماد نداشته باشند یا این ذهنیت را داشته باشند که سیاستگذار مداخله غیرشفاف در بازار داشته باشد، سرمایه خود را برداشته و در سایر بازارهای دارایی سرمایه گذاری می کنند.
علاوه بر این، انتظارات و ذهنیت سهامداران از وضعیت کلان اقتصادی کشور نیز بر رفتار آنها تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین در شرایطی که اقتصاد کشور دچار تورم دو رقمی و در محدوده 40 درصدی است، دولت با کسری بودجه مواجه است و بازار مسکن، ارز، طلا و سکه با جهش های موقتی مواجه است، فعالان اقتصادی نیاز دارند. داده های شفاف، گزارش منظم دولت و نیاز به انتشار اطلاعات دارد. اگر دولت نتواند اعتماد سهامداران را به بازار سرمایه بازگرداند، حداقل می تواند به انتشار کامل و منظم اطلاعات کمک کند تا انتظارات و ذهنیت فعالان اقتصادی با واقعیت اقتصاد ایران همخوانی بیشتری داشته باشد.
منبع: اکو ایران