بهار نوحیان: من خیلی احساساتی هستم!

بهار نوحیان بازیگر سریال «فری» است که این روزها از شبکه یک سیما پخش می شود. او یکی از بازیگران کمیاب و منتخب است که معمولا به خاطر چهره خاص و آرامش نقش های مثبتی به او داده می شود اما حضورش در سریال فراری با سابقه بازیگری قبلی اش به ویژه در سریال های تلویزیونی متفاوت است.

به گزارش جام جم، او نقش مادر نوجوانی را دارد که دخترش را با سنگ می زند و در این میان شیطنت هایی از خود نشان می دهد و اگرچه این نقش با رکوردهای قبلی اش متفاوت است، اما بازی باورپذیری از خود به نمایش گذاشت. با این بازیگر گپی داشتیم که در ادامه می خوانید.

چه شد که به فراری پیوستید؟

سابقه آشنایی و همکاری من با امیر داسارگر کارگردان سریال فراری به فیلم پرواز ممنوع برمی گردد که در آن یک پسر نوجوان نیز داشتم و به دلیل آن همکاری به این سریال دعوت شدم. من در این سریال نقش اصلی خاله نوجوان هستم.

با توجه به سابقه مشابهی که اشاره کردید، نقش نرگس چه جذابیت ها و ویژگی هایی برای شما داشت؟

این نقش بر خلاف اکثر نقش هایی که قبلا ایفا کرده ام، صد در صد مثبت نیست و شیطنت های زنانه و کمی منفی در او دیده می شود. بنابراین نقش برایم جذاب بود و سعی کردم این نقش را متفاوت از قبل بازی کنم. متاسفانه به دلیل مشغله کاری وقت کافی برای تماشای سریال نداشتم. به همین دلیل نمی دانم با آن ویژگی های اخلاقی چقدر در ایفای این نقش موفق بوده ام. علیرغم اینکه حضورم در سریال فراری زیاد نیست، اما فرصتی است تا با المان های طنز، شدت نقشی متفاوت را تجربه کنم و یک مادر جوان شوخ طبع را با شیطنت های خاص به نمایش بگذارم. مادری که زبانش لقمه دارد اما در دلش چیزی نیست. هر چند گاهی اوقات از همسایه هایش خجالت می کشد، اما در اعماق وجودش همه را دوست دارد.

آیا از نتیجه راضی هستید؟

از همکاری با تیم آقایان زین العبدین و داسارگر و سایر اعضای گروه بسیار خوشحالم. رفتار محترمانه و صمیمانه گروه باعث ایجاد احساس آرامش و امنیت در محل کار شد. خدا را شکر می کنم که فرصتی برای تشکر مجدد از آنها به دست آورد.

معمولا با توجه به نقش هایی که بازی می کنید چه بازخوردهایی از مردم و مخاطبان می گیرید؟

وقتی جایی می روم و با مردم ملاقات می کنم، اغلب نظر می دهند که در فلان مجموعه بازیگری هست که خیلی شبیه من است. از آنها هم می پرسم به نظر شما آن بازیگر چه بازیگری است و آیا توانسته نقشش را بازی کند یا نه؟ تماشاگران بدون اینکه بدانند من آن بازیگر هستم معمولا نظر مثبتی دارند و خدا را شکر بازی من را دوست دارند. بعد از چند دقیقه، معمولاً در پایان برخورد، اعتراف می کنم که بازیگر من هستم.

با توجه به اینکه معمولا شما را در نقش های خوب و معصوم دیده ایم، چه نوع نقش هایی را ترجیح می دهید؟

پیش از این در فیلم خنده های آتوسا به کارگردانی علیرضا فرید بازی منفی جدی را تجربه کرده ام که در این فیلم با بازیگرانی چون محمدرضا فروتن، باران کوثری و امیر جدیدی همکاری داشته ام. البته نقش مثبت یا منفی برای من به عنوان بازیگر در اولویت نیست، آنچه مهم است عمق یک نقش است. نقشی که لایه های مختلف دارد، رنگ دارد، یکنواخت و یکنواخت نیست و من به عنوان بازیگر می توانم آن نقش را در خودم به چالش بکشم. گاهی اوقات ایفای نقش یک مادر خوب می تواند چالش برانگیز باشد. چون خوب بودن امری نسبی است. مثل همه مردم دنیای واقعی که فقط خوب یا بد مطلق نیستند. در این صورت این نقش مثبت هم دوست داشتنی است; زیرا هر سکانسی متفاوت است و ایفای آن نقش تنوع دارد و با احساسات متفاوتی همراه است. چون من به عنوان یک بازیگر تمایل به ارائه یک بازی متفاوت دارم. برخلاف تصور اینکه ایفای نقش‌های منفی سخت‌تر از نقش‌های مثبت است، معتقدم رنگ و بویی که به نقش داده می‌شود و تغییراتی که بازیگر می‌تواند حتی در جزئیات کوچک در مورد شخصیتی که بازی می‌کند، آن نقش را ایجاد کند. دشوارتر است و بنابراین عمق بیشتری دارد. در نتیجه تمایل من به بازی های چند لایه بیشتر شده و سعی کردم هیچ یک از نقش هایی که بازی کردم تکرار نشود.

کدام یک از کارهای تلویزیونی را که تاکنون انجام داده اید بیشتر دوست دارید؟

در بین برنامه های تلویزیون، برنامه ای به نام «نغان حسین» به تهیه کنندگی سید احمد موسوی است که برای شبکه آموزش تولید شده است. حس خاص برنامه و صمیمیت متن هایش را دوست داشتم و یکی از کارهای مورد علاقه من در تلویزیون است. «سفید، سیاه، خاکستری» که اولین کارم در تلویزیون بود و اولین تجربه بازیگری ام در شبکه دو سیما نیز جزو آثار مورد علاقه من است. کارگردان آن زنده‌یاد سیامک شایقی بود که در سال 1376 در سن 18 سالگی که هیچ اطلاعی از بازیگری نداشتم، مرا به آن سریال دعوت کرد. تک تک لحظات آن سریال برای من یک خاطره است. طوری که وقتی یادش می افتم هنوز در گلویم احساس بیماری می کند. کینه ای ناشی از فقدان یک هنرمند ماهر و یک انسان واقعی به نام سیامک شایقی که یک هنرمند به تمام معنا بود و من از او چیزهای زیادی یاد گرفتم. آنجا برای اولین بار بود که خودم را به عنوان یک بازیگر در قاب دیدم و تجربیات و درس های زیادی گرفتم، هنوز هم بعد از سال هایی که در بازیگری گذرانده ام، گاهی اوقات با یاد آن روزهایی که جلو می رفتم هیجان زده می شوم. دوربین برای اولین بار

یکی از خاطره انگیزترین کارهای شما سفید، سیاه، خاکستری است که اولین تجربه تلویزیونی شما محسوب می شود. چطور شد که با تلویزیون کار کردید؟

در آشنایی من با عوامل این مجموعه و زندگینامه سیامک شایقی عوامل متعددی دخیل بود. ابتدا خانه مان را رهن و اجاره داده بودیم و قرار شد عوامل سریال به عنوان لوکیشن کاری به خانه ما سر بزنند. دوم اینکه فیلمبردار کار آقای فرهاد ثریا همسایه ما بود و به گروه گفت خانه ما در همسایگی اوست. بعد از اینکه عوامل برای بازدید آمدند، خانه را دوست نداشتند، اما از من دعوت کردند که در آن مجموعه باشم. همیشه خدا را شاکرم که خانواده ام در این راه همیشه همراه و پشتیبان من بوده و دعوت مرا برای آن کار پذیرفته اند. به نوعی سرنوشت من این بود که وارد حرفه بازیگری شوم و در دانشگاه تئاتر بخوانم. شاید اگر آن حادثه و آن برخورد آن روز اتفاق نمی افتاد، در رشته دیگری تحصیل می کردم و شغل دیگری را انتخاب می کردم. چون در دبیرستان رشته تجربی خواندم و هنوز نمی دانم این سرنوشت باعث خوشحالی من شده یا نه. چون گاهی موسیقی یا نقاشی برایم مهم می شود، چون هدفم از نوجوانی دیده شدن نبود. هدف من این است که کاری هنری انجام دهم که از آن لذت ببرم. حالا بازیگری برای من همه چیز است. بازیگری برای من لذت بردن از کشف احساسات درونی افراد است که هرگز نمی توانیم آن را در کل زندگی تجربه کنیم.

آیا فکر می کنید این راهی برای شناخت بهتر خودتان است؟ نگران بازی خود هستید و به کجا می روید؟

من سال ها این راه را پیمودم و سعی کردم بهترین خودم باشم. بازیگری برای من، برای بسیاری از همکارانم مسیر روشنی نبوده است، زیرا بازیگر ممکن است در برخی سال‌ها پرمشغله باشد و در برخی دیگر کم کار باشد. به همین دلیل هرگز دست از تلاش برنداشتم و حتی پس از 30 سال تجربه، همچنان برای هر نقشی و حتی در صورت نیاز تست بازیگری، سخت کار می کنم. نمی‌دانم شاکی باشم یا خوشحال، اما همیشه سعی می‌کردم برای توانایی خودم انتخاب شوم، نه به دستور کسی.

چرا الان اینگونه نیست و بسیاری از بازیگران جوان حاضر به تحمل چنین سختی هایی نیستند؟

چون من و امثال من به سختی و مشقت به جایگاه فعلی رسیده ایم، اما شاید بقیه این مسیر را به راحتی طی کرده باشند و مثلاً با یک مقدمه و یک مقدمه، نقش خوب و ویژه ای پیدا کنند. چون برای کارم زحمت کشیده ام و به سختی به دست آورده ام، حفظ این جایگاه و این حرفه برایم ارزشمند است. چون برای جایگاهی که الان دارم جانم را داده و زحمت کشیده ام و حاضر نیستم آنچه را که در این سال ها ساخته ام به راحتی خراب کنم. در این 47 سال از عمرم که از 18 سالگی وارد عرصه بازیگری شدم، مسیر دیگری را تجربه نکردم و تمام 30 سال تجربه خود را صرف بازیگری کردم.

با توجه به اینکه در دانشگاه تئاتر خوانده اید، آن فضا را چگونه می بینید و آیا به گسترش فعالیت خود مثلاً در عرصه تولید یا کارگردانی فکر کرده اید؟

تئاتر همیشه خانه اول من است و دلم برای آن تنگ شده است. کسانی که یک بار آن را تجربه کرده اند بعید است این نقطه ارتباط را به راحتی فراموش کنند. برای من هم همینطور است اما هرازگاهی دلم میخواهد در سینما به دلیل اینکه بحث فروش برای برگشت هزینه های قابل توجهی که برای یک فیلم انجام می شود گاهی لازم است استفاده شود. یک ستاره یا یک چهره زیبا، اما وقتی این تصمیم گرفته می شود، کمی نگران و ناراحت از تئاتر نیز هستم. برای من پیش آمده که دو ماه است که هر روز یک نقش را تمرین کرده ام، اما دو سه هفته قبل از اجرا، به راحتی حذف شدم و آن نقش به یک چهره نوظهور که مدتی است مورد توجه بوده و بدون هیچ نقشی سپرده شده است. در نظر گرفتن این انتقال اگر احساس مسئولیت کنند، به راحتی از آن عبور می کنند. این برای من بارها اتفاق افتاده است. البته بازیگری که جایگزین من می شود مشکلی ندارد. چون حق دارد راه خودش را طی کند. دیدگاهی که این جانشینی را بدون دلیل و منطق درست انجام می دهد اشکال دارد. امیدوارم همه بر اساس توانایی هایشان قضاوت شوند.

اساس چیست و چگونه می توان این وضعیت را بهبود بخشید؟

بازیگران و کارگردانان باید بر اساس اصل هنر بازیگری باشند. ملاک و مقیاس هنر و کیفیت یک اثر هنری باید در اولویت باشد. چنین افرادی در این حرفه که کیفیت بازیگری آنها بالاتر است و فردی که کیفیت بازیگری پایین تری دارد، با افزایش مهارت و توانایی بازیگری خود سعی در رسیدن به این ویژگی دارد. ملاک و مقیاس باید توانایی انجام و رسیدن به یک اثر هنری باشد نه فقط فروش و درآمدزایی در یک فیلم، سریال یا تئاتر.

آیا تا به حال وارد عرصه آموزش و تدریس در این زمینه شده اید؟

پیشنهاداتی داشته ام اما به دلیل مشغله کاری و مشغله کاری، فرصت کافی برای آن پیدا نکرده ام. من شخصاً این مسیر را دوست دارم و بسیار خوشحالم که می توانم تجربیاتم را با هنرمندان جدید به اشتراک بگذارم. امیدوارم روزی بتوانم وارد این فضا شوم.

از نحوه ارتباط با نوجوانان سری فراری توضیح دهید که بازی با جوان و جدید چگونه بود؟

بچه های این مجموعه نوجوانان نازنینی بودند که طی آزمون های بلند مدت توسط آقای تقی پور انتخاب شدند. اکثر آنها دوره های آموزشی را گذرانده بودند و بازیگر صفر نبودند، در حالی که آقایان داسارگر و تقی پور قبلاً با آنها تمرین کرده بودند و نوجوانان سریال در نقش خود استاد بودند. در نتیجه سایر بازیگران پیشکسوت برای ارتباط با آنها مشکلی نداشتند.

رویای شما در حرفه و بازیگری چیست؟

آرزو می کنم همیشه بهترین خودم باشم و نقش های ماندگاری را بازی کنم که در خاطر مخاطب بماند.

آیا شما فردی احساساتی هستید و چقدر این احساسات بر نقش شما تأثیر می گذارد؟

احساساتی بودن باعث شده است که عمق نقش رودرک را بهتر نشان دهم و در طول اجرا آن را به میزان مناسبی نشان دهم. بازیگر باید بتواند لحظات مختلف را درک کند و آن را از دیالوگ ها بیرون بکشد و زمینه احساسی هر جمله را در نظر بگیرد. او باید بتواند یک جمله را با خوشحالی و بلافاصله جمله بعدی را غمگین و غمگین بگوید. باید بتوانید احساس پشت جملات را باور کنید و بازی کنید.

آیا تا به حال به انجام تست گریم فانتزی یا ترسناک فکر کرده اید؟

چند تا از میکاپ آرتیست ها این پیشنهاد را داده اند، اما من هنوز چنین چهره ای را تست نکرده ام، به جز آرایش لبخند خاص آتوسا که صورتم اغراق آمیز و شیطنت آمیز است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی