رافائل کوهن در یادداشتی در فارین پالیسی نوشت: دولت ترامپ برای خروج از منطقه ای که پس از 7 اکتبر همچنان در حال تغییر شکل است، با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد.
به گزارش سرویس بین الملل «میهن تجارت»، در ادامه این مقاله آمده است: در اوایل دسامبر 2023 با یکی از مقامات ارشد بازنشسته اطلاعاتی اسرائیل درباره حمله 7 اکتبر حماس و معادلات به سرعت در حال تغییر در خاورمیانه مصاحبه کردم. وی توضیح داد: 16 مهرماه زلزله بود و کل منطقه تا مدت ها با پس لرزه های آن دست و پنجه نرم خواهد کرد.
اگرچه او پیشبینی نکرد که پسلرزهها کجا رخ میدهند، اما پیشبینی کلی او از لرزههای عمیق بهطور قابلتوجهی واضح بود. کمی بیش از یک سال بعد، حماس به عنوان یک نیروی جنگنده تضعیف شده و رهبری ارشد آن برکنار شده است. حزب الله به شدت آسیب دیده است، رهبر دیرینه آن سید حسن نصرالله و بخش بزرگی از فرماندهی ارشد آن کشته شده اند. و رژیم اسد در سوریه فروپاشیده و او تبعید شده است. در واقع، چشم انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه در نتیجه این پس لرزه ها دگرگون شده است.
اما با آتش بس در لبنان، دورنمای قریب الوقوع پایان درگیری در غزه و رهبران جدید سوریه که مشغول تحکیم کشورشان هستند، سوال امروز این است که آیا پس لرزه های 7 اکتبر سرانجام پایان خواهند یافت؟ از این گذشته، دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده قول داده است که به سرعت “جنگ ها را از بین ببرد”. حتی قبل از روی کار آمدن ترامپ، مقامات ارشد دفاعی جدید تمایل خود را برای تغییر جهت گیری ایالات متحده به سمت اقیانوس هند و اقیانوس آرام نشان داده اند. اما در عمل، خروج از خاورمیانه ممکن است دشوارتر از آن چیزی باشد که آنها پیش بینی می کنند. با ورود این منطقه به سال 2025، تقریباً مسلم است که پس لرزه ها ادامه خواهند داشت و منافع ایالات متحده را تا مدتی دیگر تهدید می کنند.
اولین پس لرزه احتمالا در حال حاضر در یمن رخ داده است. بیش از یک سال است که حوثیها کشتیهای بینالمللی را در دریای سرخ هدف قرار دادهاند، علیرغم تلاشهای ائتلاف به رهبری آمریکا برای جلوگیری از حملات. با این حال، طی چند هفته گذشته، حوثی ها هدف قرار دادن اسرائیل را تشدید کرده و بیش از 200 موشک و 170 هواپیمای بدون سرنشین به سمت اسرائیل شلیک کرده اند. در حالی که اسرائیل و ایالات متحده اکثر این حملات را خنثی کردهاند، افزایش تعداد آنها فشار بر دولت اسرائیل را برای پاسخ قاطعتر افزایش میدهد. تعجب آور نیست که هواپیماهای جنگی اسرائیل به بنادر یمن و دیگر زیرساخت های این کشور حمله کرده اند تا از شلیک موشک های بیشتر حوثی ها جلوگیری کنند. اما به نظر میرسد حوثیها از انتقام اسرائیل هراسی ندارند و رهبران اسرائیل نیز عقبنشینی نمیکنند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اخیراً وعده داده است: “حوثی ها نیز درسی را خواهند آموخت که حماس، حزب الله، رژیم اسد و دیگران آموخته اند.”
چنین لفاظی های جنگ طلبانه به سرعت با واقعیت نظامی مواجه خواهد شد. با این حال، در طول جنگ داخلی یمن، حوثی ها در برابر عملیات هوایی چند ساله به رهبری عربستان سعودی مقاومت کردند. یمن بیش از 1300 مایل از اسرائیل فاصله دارد، که از نظر لجستیکی عملیات هوایی پایدار را برای اسرائیل پیچیده تر از غزه یا لبنان می کند. مهمتر از آن، اسرائیل حداقل از سال 2006 حزب الله را دشمن اصلی خود می داند و بیش از یک دهه را صرف آماده سازی برای مبارزه با آن کرده است. این آمادگی نتیجه داد. اما اسرائیل تا همین اواخر حوثی ها را یک تهدید قریب الوقوع نمی دید – و احتمالاً اکنون ترفندهای کمتری در آستین خود دارد. کارزار نظامی علیه حوثیها ممکن است حزبالله را به این سرعت و موفقیت نابود نکند.
اگر حوثی ها نماینده یکی از این پس لرزه ها باشند، ایران دومین پس لرزه است – و احتمالاً بسیار مهم تر. ایران سال سختی را پشت سر گذاشته است، زیرا نیروهای نزدیک به این کشور یکی پس از دیگری تضعیف شده اند و حملات هوایی اسرائیل برخی از پیشرفته ترین سیستم های دفاع هوایی ایران را هدف قرار داده است. اما ایران تضعیف شده از برخی جهات کم خطر تلقی نمی شود. ایران با تشدید برنامه هسته ای خود به بدتر شدن وضعیت پاسخ داده است. این امر ایران را نه تنها با اسرائیل، بلکه با ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی در مسیر برخورد قرار می دهد. در حالی که دولت ترامپ بازگشت به کمپین تحریمهای حداکثر فشار علیه ایران را اعلام کرده است، تهران ممکن است تنها چند هفته تا ساخت بمب فاصله داشته باشد و سوال این است که آیا تحریمها میتوانند به اندازه کافی سریع عمل کنند تا تهران را از دستیابی به سلاحهای هستهای جلوگیری کند؟
انگار حوثیها و ایران کافی نبودند، تعدادی گسل منطقهای دیگر وجود دارند که به آرامی اما شنیده میشوند. با توجه به احتمال تجدید تنش های فرقه ای، عرصه سیاسی سوریه هنوز تا حل و فصل فاصله دارد. در امتداد سواحل مدیترانه و در دمشق، اعضای اقلیت علوی علیه حاکمان عرب سنی تظاهرات کرده اند و حاکمان جدید سوریه با عناصر رژیم سابق درگیر هستند. در شمال سوریه، درگیری بین نیروهای تحت حمایت ترکیه و کردها تشدید شده است و خطر گسترش مجدد درگیری بین ترکیه و کردها به عراق وجود دارد. و اگر جنگ ترکیه با متحدان کرد آمریکا برای درگیر نگه داشتن واشنگتن کافی نباشد، نیروهای دموکراتیک سوریه که تحت تسلط کردها هستند هنوز هزاران زندانی وابسته به داعش را در اختیار دارند. اگر آنها آزاد شوند، صفوف دولت اسلامی تقویت می شود. این یک مشکل فوری برای عراق، اردن و سایر کشورهای منطقه خواهد بود، اما با توجه به ماهیت این گروه به عنوان یک سازمان تروریستی جهانی، ظهور مجدد آن در نهایت برای ایالات متحده نیز مشکل ساز خواهد بود.
مانند دولت اول ترامپ – و دولت اوباما و بایدن – دولت جدید خواهان خروج از خاورمیانه است. اما ترک هزینه دارد. خروج حوثیها بدون پرداختن به تهدید ناشی از حملات مداوم آنها به یکی از شلوغترین خطوط دریایی جهان، احتمال باریدن موشک به تلآویو و سرایت احتمالی خشونت به عربستان سعودی را در پی دارد. نادیده گرفتن مشکل ایران این خطر را به همراه دارد که دولتی که رئیس جمهور آن با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل روی کار بیاید، سلاح هسته ای داشته باشد و باعث گسترش بیشتر سلاح های هسته ای در منطقه بی ثبات خاورمیانه شود. خروج کامل از سوریه خطر بازگشت دولت اسلامی و تروریسم جهادی را به همراه دارد.
مشکل زمین لرزه ها و پس لرزه ها همین است: در بهترین حالت، می توانید پس از تخریب چیزی بهتر بسازید، یا می توانید به سادگی سعی کنید آسیب های آنها را کاهش دهید. حتی می توانید اثرات آنها را به کلی نادیده بگیرید و عواقب آن را بپذیرید. اما در نهایت، شما نمی توانید از وقوع ارتعاشات جلوگیری کنید.
همین امر در مورد سیاست خاورمیانه ای دولت ترامپ نیز صدق می کند. ترامپ مانند سلف خود میتواند نحوه واکنش کم و بیش مؤثر به آشوبهای جاری در خاورمیانه را میهن تجارت کند، اما او نمیتواند با صدور فرمان ریاستجمهوری به این هیاهو خاتمه دهد، بیش از آنکه بتواند جلوی زلزلهای در منطقه را بگیرد. .