تحلیل الجزیره از تنش‌ها بین ایران و اسرائیل؛ چه می‌شود؟

تحلیل الجزیره از تنش‌ها بین ایران و اسرائیل؛ چه می‌شود؟
میهن تجارت پایگاه داده اخبار تحلیلی (mihantejarat.com):

آل -جزیره نوشت: جنگ بعدی لزوماً به عنوان سابق آغاز نمی شود ، اما ممکن است در قالب حملات منتشر نشده رژیم صهیونیستی آغاز شود. (Frances Press)

با توجه به سرویس میهن تجارت بین المللی ، در ساعات ابتدایی 6 ژوئن ، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریكا “حمله بسیار موفقیت آمیز” را به سه مکان اصلی هسته ای ایران اعلام كرد و ادعا كرد كه این سایت ها به طور كامل نابود شده اند و برنامه هسته ای ایران سالها عقب مانده است.

پس از این حمله ، ایران به پایگاه هوایی الدید قطر حمله کرد و سرانجام آتش بس بین تهران و تل آویو برقرار شد و هر دو طرف ادعای پیروزی بر یکدیگر داشتند.

اما فقط یک هفته پس از اعلام ، افشای سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده واقعیت کاملاً متفاوتی را نشان داد: این حمله نتوانست به اهداف استراتژیک خود برسد و برنامه هسته ای ایران ، برخلاف واشنگتن و تل آویو ، ادعا می کند.

در حقیقت ، اطلاعاتی وجود دارد که بدون توجه به صحت این افشاگری ها ، که ترامپ و دولت وی سعی در زیر سوال بردن آنها کرده اند ، شناخته شده و مشکوک نیستند ، از جمله:

اولین واقعیت:

ایران حدود 5 کیلوگرم اورانیوم سرشار از 2 ٪ ثروتمند است که در صورت ثروتمند شدن برای ساخت حدود 5 بمب هسته ای کافی است. حتی در سطح فعلی ، بمب “کثیف” قابل تولید است.

واقعیت دوم:

ایران ده ها هزار سانتریفیوژ دارد که می توانند طی چند هفته روند غنی سازی را انجام دهند. این سانتریفیوژها کاملاً ساخته شده اند ، به این معنی که ایران دانش و توانایی فنی برای تکمیل چرخه تولید بمب اتمی دارد.

واقعیت سوم:

ایران چند ماه پیش اعلام کرد که در حال ساخت هشت سایت جدید در سطوح مختلف غنی سازی یا تولید سوخت هسته ای است. ایران موقعیت این سایت ها را هدف قرار داد. همانطور که آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش از این گزارش کرده بود و رئیس جمهور Massoud Medical بعداً تأیید کرد: “یک مرکز جایگزین زیرزمینی وجود دارد که به زودی وارد مدار می شود.”

چهار واقعیت:

آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت ، چند ماه پیش ، مقامات ایرانی آنها را به یک مکان مخفی تحت راکتور فوردو سوق داده بودند ، که بسیار تقویت شده و در عمق 2 متر است. با این حال ، به دلیل تعداد زیادی از تونل هایی که آنها گذشتند ، آنها نتوانسته اند موقعیت دقیق آن را تعیین کنند.

این بدان معناست که در عمل ، تمام بمب های آمریکایی تأثیر زیادی بر روی راکتور نداشته و فقط ورودی های سطح یا برخی از لایه های محافظ را از بین برده اند ، بدون اینکه هسته اصلی راکتور یا مناطقی از حدود یک کیلومتر در زیر زمین باشد – که احتمالاً ایران اورانیوم یا اورانیوم دارد.

واقعیت پنجم:

براساس برآوردهای اطلاعاتی ، ایران حدود 6000 موشک بالستیک (حداقل تخمین ها) دارد و در بیشتر تخمین ها ده ها هزار موشک مختلف دارد. طبق گفته های رسمی اسرائیل ، تاکنون حدود پنج موشک به رژیم صهیونیستی شلیک شده است ، به این معنی که نیروی موشکی ایران هنوز فعال و آماده است.

این اطلاعات واقعیت هایی است که دولت ایالات متحده و رژیم صهیونیستی از آن آگاه هستند. بنابراین ، نهادها و چهره های مختلف علمی ، سیاسی و نظامی بر شکست حمله ایالات متحده -اسرائیلی در سطح بین المللی تأکید کرده اند. اطلاعاتی که اکنون برای همه شناخته شده است و ترامپ و تیمش نمی توانند آنها را نادیده بگیرند. کاری که آنها می توانند انجام دهند ایجاد حاشیه در افکار عمومی برای دفاع از عدم موفقیت خود در دستیابی به اهداف اعلام شده است.

بدون شک ، ایران نیز در جنگ ضررهای قابل توجهی متحمل شد و برنامه هسته ای آن تحت تأثیر قرار گرفت ، اما هدف ایالات متحده -اسرائیلی به دست نیامد. و همه این را می دانند. این ما را به سوال دوم می رساند:

چرا جنگ متوقف شد ، در حالی که اهداف برآورده نشد؟

دلیل فوری این بود که سیستم رهگیری موشکی اسرائیل در آستانه تکمیل ذخایر خود قرار داشت. جبهه داخلی رژیم برای مقاومت در برابر ضربات پی در پی ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

در آغاز تهاجم رژیم صهیونیستی به ایران ، نظرسنجی ها از حمایت از افکار عمومی اسرائیل 5 ٪ تا 5 ٪ خبر دادند. اما در روزهای پایانی جنگ ، با افزایش تلفات و خسارات مالی ، 5 درصد از جمعیت اسرائیل خواستار آتش بس شدند.

می توان تصور کرد که اگر سیستم گنبد آهن کاملاً غیرفعال باشد و آسمان رژیم روی موشک های ایرانی باز شود ، چقدر پشتیبانی افکار عمومی کاهش می یابد. نتیجه نهایی این است: ایران هنوز قادر به تولید بمب اتمی است و اسرائیل با تهدید وجودی از موشک های ایرانی یا بمبی روبرو است که هر لحظه می تواند شگفت زده شود.

این موضوع همچنین در اظهارات آژانس بین المللی انرژی اتمی ، وزرای کابینه نتانیاهو و مقامات آمریکایی که گفتند ایران می تواند ظرف ماه ها برنامه هسته ای خود را بازیابی کند ، ظاهر می شود. بنابراین ، واشنگتن و تل آویو فقط با دو سناریو روبرو هستند:

1. ایران در حال حاضر قادر به تولید بمب است و فقط منتظر تصمیم سیاسی است ، یا

2. طی چند ماه این قدرت را به دست می آورد.

در هر دو مورد ، طبق داده های امنیت ملی ایالات متحده -اسرائیلی ، این رژیم با یک تهدید واقعی و وجودی روبرو است.

تحلیل رفتار بازیگران

عدم از بین بردن یا حتی خنثی کردن برنامه هسته ای ایران با بحران عمیق قانونی نخست وزیر اسرائیل ، بنیامین نتانیاهو همراه است. بحرانی که می تواند به پایان زندگی سیاسی وی منجر شود.

در حال حاضر نتانیاهو در سه مورد فساد جدی از جمله رشوه خواری ، خیانت و کلاهبرداری محاکمه می شود و روند شهادت وی آغاز شده است.

در تاریخ 6 ژوئن ، دادگاه مرکزی اسرائیل بار دوم را برای به تعویق انداختن محاکمه نتانیاهو رد کرد ، اما موافقت کرد که جلسات را در روز یکشنبه ، 6 ژوئن به تعویق بیندازد. جلسات نیز در 6 ژوئن و 6 ژوئیه لغو شد.

برای درک تأثیر بعد شخصی بر این مسئله ، کافی است که بارها و بارها ترامپ را بشناسیم ، از جمله 6 ژوئن ، گفت: “دادگاه نتانیاهو باید بلافاصله متوقف شود یا عفو صادر شده به این قهرمان بزرگ که خدمات زیادی را به کشور ارائه داده است.”

وی حتی تهدید کرد که اگر دادگاه ادامه یابد ، ایالات متحده اسرائیل را مسئول می کند و گفت: “ایالات متحده ادامه دادگاه را تحمل نخواهد کرد.”

فشار عمومی ترامپ بر قوه قضاییه اسرائیل یک عمل غیرمعمول در عرف بین المللی است و نشان می دهد که پرونده نتانیاهو چقدر بر روند جنگهای فعلی در غزه ، لبنان و ایران تأثیر می گذارد. تحلیلی که بر تأثیر سیاسی این پرونده بر روند جنگ تأکید می کند ، اغراق آمیز نیست.

نکته مهم دیگر جاسوسی شبکه جاسوسی اسرائیل در ایران در طول جنگ اخیر بود. این شبکه که سالها توسط اسرائیل ساخته شده است ، اکنون توسط سازمان های امنیتی ایران تحت تعقیب است. این بدان معنی است که شبکه ممکن است قبل از اینکه تل آویو بتواند برنامه هسته ای ایران را نابود کند ، نابود شود.

در نتیجه ، اسرائیل تا زمان فروپاشی شبکه جاسوسی خود برای تکمیل مأموریت از بین بردن برنامه هسته ای ایران در یک رقابت زمانی بوده است.

بنابراین ، از دیدگاه امنیت ملی ایالات متحده و اسرائیل ، تهدید ایران واقعی است. و نتانیاهو همچنین دلایل شخصی برای ادامه جنگ برای فرار از محاکمه دارد. ادامه درگیری به وی اجازه می دهد تا مکرراً خواستار تکرار جلسات دادگاه شود و بر “اولویت های امنیتی” متمرکز شود. همانطور که اخیراً در آخرین درخواست تعویق خود گفته شد ، “تحولات مهم” در راه است.

جنگ همچنین به او کمک می کند تا انسجام دولت ائتلاف خود را حفظ کند. دولتی که ممکن است در صلح سقوط کند و منجر به میهن تجارتات اولیه شود که ممکن است منجر به شکست وی شود.

از همه مهمتر ، جنگ فرصتی برای نتانیاهو است تا خود را به عنوان “فرمانده جنگ” معرفی کند که از اسرائیل در برابر تهدیدات وجودی دفاع می کند. چیزی که می تواند همدلی عمومی را به همراه داشته و تأثیر موارد فساد را بر محبوبیت وی کاهش دهد. این تاکتیک سیاسی با نام “بسیج ملی پشت پرچم” توسط نتانیاهو با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجه به تمام داده های فوق ، سناریوی جنگ بین ایران و اسرائیل محتمل ترین و نزدیکترین سناریو در ماه های آینده و شاید حتی در تابستان است.

اسرائیل ، که حمله گسترده ای را به یک عضو سازمان ملل انجام داد ، نه تنها به دلیل نقض همه قوانین و هنجارهای بین المللی به آن پاسخ داد ، بلکه اقدامات آن با حمایت ایالات متحده توجیه شد. این باعث افزایش اشتهای این رژیم برای ورود به جنگ جدید شده است. برای جلوگیری از مجازات ، او بدون بازدارندگی و ترس عمل می کند.

این جنگ لزوماً به عنوان مورد قبلی آغاز نمی شود ، اما ممکن است به عنوان یک سری حملات مخفی اسرائیل در ایران آغاز شود ، از جمله ترور یا انفجار در مناطق حساس. این پاسخ ایران است که تشدید درگیری و اندازه گلوله ای را که می تواند کل منطقه را شعله ور کند ، تعیین می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی