سربالایی پزشک آراس تایپیاینقدرمحقق ارشد برنامه “سلاح های کشتی گیر معلمان” در انستیتوی بین المللی تحقیقات صلح
به گزارش کرافت ایالت Rispanbeel ، به گزارش میهن تجارت گزارش داد جنگ دوازده روزه اسرائیل علیه ایران نه تنها به انتشار سلاح های هسته ای کمک کرد ، بلکه باعث ایجاد ضربه شدید به اعتبار و کارآیی پیمان منع هسته ای (NPT) شد. در پاسخ به این حملات گسترده به تأسیسات هسته ای ، ایران در تاریخ 2 ژوئیه همکاری خود را با آژانس بین المللی انرژی اتمی به حالت تعلیق درآورد. شرکت ایالات متحده در این حملات همچنین همان چرخه بی پایان جنگ و بحران را فعال کرد. چرخه ای که دونالد ترامپ همیشه به آن هشدار داده بود. علیرغم دیپلم دیپلماسی بین ایران و ایالات متحده ، هنوز این امیدواری وجود دارد که با تکیه بر همکاری های منطقه ای در حوزه عدم ترمینال ، مسیر این بحران هموار شود.
سیاست متناقض غربی: از یک طرف ، فراخوان نظارت ، از طرف دیگر ، بمباران امکانات هسته ای
تعلیق همکاری تهران با آژانس بین المللی انرژی اتمی عملاً نقطه پایانی دوره شفافیت هسته ای است که توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای از سال 6 ایجاد شده است. همان سطح شفافیت باعث شده جامعه بین المللی تصویری نسبتاً دقیق از حجم و محل مواد قابل شکافت ایران قبل از 6 ژوئن ؛ ذخایر که به سادگی بدون نظارت آژانس به اهداف نظامی هدایت نمی شدند. اکنون ، پس از حملات اسرائیل و متوقف کردن همکاری های ایران ، این اطلاعات حیاتی از دسترس جامعه بین المللی خارج شده و خطر انحراف برنامه هسته ای تهران افزایش یافته است.
عدم حمله در نابودی کامل زیرساخت های هسته ای ایران ، واشنگتن را در موقعیتی دشوار و دوگانه قرار داده است. از آنجا که حتی با تمایل ایالات متحده برای مهار بحران ، کنترل کنترل یک جانبه و پیش از اسرائیل دشوارتر شده است. این چرخه بی پایان اقدامات نظامی و واکنشی است که کارشناسان سالها در صورت حمله به تسهیلات هسته ای ایران در مورد عواقب آن هشدار داده اند.
فراتر از ادعای تعصب سیاسی آژانس بین المللی انرژی هسته ای به نفع اسرائیل و غرب ، تصمیم تهران مبنی بر تعلیق همکاری با این موسسه ، عمیقاً در نگرانی های امنیتی ریشه دارد. شفافیت و اطلاعات هسته ای به آژانس در واقع جزئیات مفصلی در مورد موقعیت مواد حساس و سایت های کلیدی برای جامعه بین المللی ، به ویژه رقبای نظامی ایران ارائه می دهد. اطلاعاتی که می تواند هدف اسرائیل و ایالات متحده را آسانتر و مؤثرتر کند.
این روند ناقص و استدلال برای تکیه بر حمله نظامی برای انتشار ، عملاً باعث شده است که ایران از NPT خارج شود و به سمت بازدارندگی هسته ای حرکت کند. از آنجا که استفاده از زور علیه قلمرو ایران ، از نظر تهران ، “رویدادهای بزرگی است که منافع بزرگ کشور را به خطر می اندازد”. مبنای حقوقی ارائه شده توسط ماده 4 پیمان NPT برای توجیه عقب نشینی کشورها.
مکالمه در سایه جنگ ؛ آیا ایران و ایالات متحده می توانند توافق نامه جدیدی ارائه دهند؟
ایران نه تنها به طور رسمی پیمان NPT را حذف کرده است ، بلکه کانال های دیپلماتیک کاملاً ندارد. در حال حاضر ، تهران در حال بررسی پیشنهاد واشنگتن برای از سرگیری مذاکرات مستقیم است. عباس اراكچی ، وزیر امور خارجه ایران صریحاً اظهار داشته است كه “ایران می خواهد تضمین شود به طوری كه اگر مذاكرات ناكام شود ، دوباره هدف قرار نمی گیرد.” با این حال ، سطح اعتماد به نفس مورد نیاز برای مذاکرات دو جانبه و هرگونه ضمانت امنیتی ، پس از جنگ اخیر ، که در میان دور جدید مشاوره با میانجیگری عمان صورت گرفت ، به شدت آسیب دیده است. عراق این عمل را “خیانت دیپلماسی” خوانده و در مورد آینده مذاکرات ابراز تردید کرده است.
معامله جدید هسته ای بدون حل مسئله اصلی غنی سازی اورانیوم امکان پذیر نخواهد بود. در اخوان ، ایران موافقت کرد که غنی سازی را تحت محدودیت های روشن و شفاف ادامه دهد و در مقابل ، از امتیاز بالا بردن تحریم ها بهره مند شود. با این حال ، مانع اصلی امروز سرسختی دونالد ترامپ در پذیرش هرگونه راه حل مشابه است. توافق نامه ای که شخصاً در سال 2 باقی مانده و بحران هسته ای را به مرحله جدیدی رساند. ترامپ همواره بر ممنوعیت مطلق غنی سازی برای ایران اصرار داشته و معتقد است كه سیاست حداکثر فشار در نهایت تهران را وادار به تسلیم می كند ، اما ایران با قاطعیت این بیماری را رد كرده است. اگر ترامپ همچنان نتیجه جنگ را تصور کند ، ایران را وادار به عقب نشینی می کند ، واقعیت این است که دیپلماسی دو جانبه به احتمال زیاد به جایی نخواهد رسید. با این حال ، مواضع گاهی اوقات تکراری و سیگنال های متناقض دولت ترامپ در مورد موضوع غنی سازی و همچنین تمایل رئیس جمهور برای جلوگیری از جنگ های طولانی ، ممکن است در نهایت یک محدود ، هرچند محدود به آشتی باشد.
مدل برزیل-آرژنتنا برای خاورمیانه ؛ الگوی جدید نظارت هسته ای در سایه بی اعتمادی
در میان راه حل های ماه های اخیر ، ایده تشکیل یک کنسرسیوم هسته ای منطقه ای بین ایران و خلیج فارس توجه بیشتری نسبت به سایر پیشنهادات جلب کرده است. تمرکز اصلی این اختلاف ، محل ساخت یک مرکز غنی سازی مشترک است: تهران این طرح را فرصتی برای افزایش شفافیت و به دست آوردن اعتماد جامعه بین المللی می داند ، اما از نظر واشنگتن ، کنسرسیوم باید به معنای پایان هر غنی سازی در خاک ایران باشد.
با این حال ، اگر ایالات متحده غنی سازی محدود در خاک ایران را به عنوان بخشی از کنسرسیوم منطقه ای بپذیرد ، این ابتکار می تواند ادامه یابد. راه حلی که هم اهداف غیرقانونی و هم از نظر سیاسی را برآورده می کند ، آنقدر با برادری متفاوت خواهد بود که ترامپ می تواند آن را به عنوان یک دستاورد شخصی معرفی کند. البته ، پس از مشارکت مستقیم ایالات متحده در حملات اسرائیل ، به ویژه ترور دانشمندان هسته ای ایران ، واشنگتن احتمالاً در چنین طرحی سرمایه گذاری خواهد کرد. اما ورود بازیگران شخص ثالث مانند چین یا روسیه به این پروژه عملاً می تواند نوعی ضمانت امنیتی برای تهران ایجاد کند. جالب اینجاست که نیروگاه بوشر ، عمدتاً به دلیل ادامه حضور پرسنل روسی ، تنها سایتی بود که در حملات ژوئن دست نخورده باقی مانده است.
در یک سناریوی جایگزین ، کشورهای خلیج فارس می توانند در تعیین سقف غنی سازی اورانیوم و میزان مواد شکافت به توافق منطقه ای برسند. این محدودیت ها ، ضمن هدف قرار دادن ایران در وهله اول ، اعتماد به نفس عربستان سعودی و سایر کشورها را در طولانی مدت تقویت می کند. برای تأیید این تعهدات ، می توان از یک مدل مشابه از موسسه مشترک برزیل-آرژانتیننا استفاده کرد. الگویی که در کنار نظارت آژانس انرژی اتمی بین المللی عمل می کند و حتی اگر همکاری ایران با آژانس به حالت تعلیق درآید ، یک جایگزین موقتی بازی می کند.
از دیدگاه واقع بینانه ، ایران بعید است که تا زمانی که امتیازاتی مانند بلند کردن تحریم های ایالات متحده را دریافت کند ، با محدودیت های جدی موافقت کند. اما می تواند متعهد شود که داوطلبانه این خواسته ها را رعایت کند تا این خواسته ها برآورده شوند. چنین ترتیب ، حتی بدون توافق رسمی ، می تواند منجر به آشتی غیررسمی و آغاز روند اعتماد در منطقه شود.
در پایین ترین سطح ، دستیابی به توافق مشروط برای محدودیت هسته ای منطقه ای می تواند فشار سیاسی دیگری را برای واشنگتن برای بلند کردن تحریم ها ایجاد کند و با ایجاد یک مکانیسم نظارتی جدید ، حمله نظامی را به طور جدی تضعیف می کند. تجربه موسسه مشترک برزیل-آرژانتین نشان می دهد که حتی بدون گزارش واضح از افکار عمومی یا پیوستن رسمی به پروتکل بین المللی انرژی اتمی ، برزیل توانسته است بدون مواجهه با مخالفت جدی بین المللی ، برنامه غنی سازی اورانیوم خود را راه اندازی کند.
جنگ دوازده روزه اوج سیاست حداکثر فشار بود. استراتژی که نه تنها از گسترش هسته ای از سال 3 جلوگیری کرده است ، بلکه منجر به تشدید بحران و تبدیل روابط واشنگتن واشنگتن به محور اصلی منطقه شد. ادامه این مسیر ، منطقه را در یک چرخه بی پایان جنگ و بی ثباتی ضبط می کند. با این حال ، راه حل دیپلماتیک هنوز روی میز است. اما تحقق آن مستلزم چرخش اساسی رویکرد ایالات متحده از سیاست اجباری سازش و همکاری است. هزینه های سیاسی چنین تغییری برای ترامپ را می توان با پیوند دادن آن به ابتکار منطقه ای منطقه ای تنظیم کرد. ابتکار عمل که مزایای عدم گسترش و مشارکت بازیگران بی شماری را گسترش می دهد ، چشم انداز موفقیت و پایداری بر روی تیپ را افزایش می دهد.





