توضیح قوه قضائیه درباره حکم شروین حاجی‌پور

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «انعکاس منفی برخی احکام در جامعه» که ۲۳ مردادماه به عنوان تیتر یک این رسانه منتشر شد، به نکاتی اشاره کرد که نیاز به توضیح دارد.

ضمن تشکر از توجه این روزنامه و نگارنده به خاطر توجه به مسائل و موضوعات حقوقی و قضایی و استقبال از این رویکرد، تاکید می شود یکی از عوامل تاثیرگذار در فصل گفتار، رسیدگی به احکام قضایی است که اتفاقا مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده محترم یادداشت، رسانه و نحوه اطلاع رسانی. از احکام و موارد است و بر این اساس انتظار می رود اطلاعات دقیقی در اختیار مخاطبان قرار گیرد.

یادداشت مذکور از چند جهت دارای اشکالات و اشتباهاتی است و می تواند مخاطبان محترم را دچار اشتباه کند که در زیر به آنها اشاره می شود:

1- در نقد روشی نگارش یادداشت و نحوه انتشار آن باید تاکید کرد: این یادداشت با عنوان بازتاب منفی برخی احکام در جامعه در صفحه اول روزنامه و بعد منتشر شده است. به عکس دو نفر از محکومان قطعی محاکم قضایی و قاعدتا این تصور و این توقع را در مخاطب ایجاد می کند که مربوط به پرونده این دو نفر باشد.

به خصوص که نویسنده در سطرهای آغازین یادداشت می نویسد:

(صدور حکم حبس و قصد اجرای آن برای آقای شروین حاجی پور به دلیل خواندن آهنگ برایی در جامعه تاثیر منفی داشته است…

این موضوع فقط مختص آقای حاجی پور نیست، نمونه دیگر اجرای حکم آقای دکتر برهانی فقیه و فقیه و استاد دانشگاه تهران است که آن هم به همین سرنوشت دچار شد.)

مجموع این گزاره ها به وضوح و آشکار ذهن مخاطب را متوجه پرونده این دو نفر می کند و سپس نقد و آسیب شناسی را در مورد بررسی مجدد آرای قضایی صادره از دادگاه های انقلاب که مورد اعتراض یا تجدید محاکمه قرار می گیرد، مطرح می کند. ارتباطش با این دو مورد مشخص نیست!

اما با توجه به انتشار تصاویر این دو نفر، تیتر استفاده شده و خطوط ذکر شده در ابتدای یادداشت، طبیعتاً مخاطب تصور می کند که این دو مورد شامل اشکالات ذکر شده در یادداشت نیز می شود.

آنچه توضیح داده شد اقدام رسانه ای خاص برای ایجاد تصویری خاص در ذهن مخاطب است که بعید است رسانه ای با سابقه مانند روزنامه اعتماد از آن چشم پوشی کند.

این در حالی است که دو مورد مذکور هیچ ربطی به اشکال مطرح شده در نقد نویسنده ندارد.

ابتدا پرونده آقای محسن برهانی به دلیل شخصیت روحانی در دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت مورد رسیدگی و رسیدگی قرار گرفت و ایشان در شعبه اول دادگاه تجدیدنظر ویژه روحانیت مراحل تجدیدنظر را طی کردند.

قابل ذکر است که دادگاه تجدیدنظر آقای برهانی را از برخی اتهامات تبرئه و در برخی دیگر مجرم شناخته است.

وی سپس به استناد ماده 48 و ماده 52 آیین نامه دادگاه ها و دادگاه های ویژه روحانیت درخواست اعاده دادرسی کرد و این درخواست نیز پس از بررسی لازم توسط جمعی از قضات عالی رتبه روحانیت و رای دادگاه رد شد. درخواست تجدیدنظر تایید و تایید شد.

در این توضیح مشخص می شود که روند تجدیدنظرخواهی و اعاده دادرسی پرونده مورد نظر به طور کامل در دادگاه ویژه روحانیت به پایان رسیده و ربطی به دادگاه های انقلاب و موضوع تبصره ندارد و اتفاقاً نمونه ای برای رد ادعاهای مطرح شده در این مقاله!

ثانیاً در مورد دیگری که ذکر شد باید تأکید کرد، در حالی که ظاهراً نویسنده محترم در نقد آسیب شناسی تشریفات رسیدگی به آرای دادگاه های انقلاب استان تهران و در بخشی از آن را ذکر و اظهار نظر کرده است. وی در این یادداشت تصریح کرده است. و می نویسد: «لازم است پرونده های دادگاه های انقلاب در مرحله تجدیدنظر مانند سایر محکومیت های کیفری به یکی از بیش از صد شعبی که هم اکنون در دادگاه تجدیدنظر استان تهران و صدها شعبه که در دادگاه تجدیدنظر استان تهران هستند، ارجاع شود. در استان های دیگر قرار دارند».

اما باز هم بعید است که روزنامه اعتماد و نویسنده از استانی که پرونده آقای حاجی پور در آن در حال رسیدگی است و روند طی شده در آن اطلاعی نداشته باشد.

جهت اطلاع و یادآوری مخاطبان گرامی، شعبه چهل و دوم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران پس از اعتراض آقای شروین حاجی پور به رأی دادگاه بدوی، این اعتراض را بررسی و مستند به بند الف ماده ۴۵۵ ق.م.ا. قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و به دلیل اینکه مجازات های تکمیلی مندرج در رای دادگاه بدوی متناسب با وضعیت متهم و جامعه تشخیص داده نمی شد، آنها را لغو و دستور تعلیق نیمی از مجازات های شدید آقای حاجی پور را صادر کرد. حکم زندان.

یعنی در این مورد نیز دادگاه تجدیدنظر استان مازندران بخشهایی از رأی دادگاه انقلاب این استان را نقض و لغو کرده است که باز هم مصداق رد دعاوی مطروحه در تبصره بحث است.

ضمناً لازم به تاکید است که در این مورد راهکارهای قانونی برای درخواست اعاده دادرسی همچنان در اختیار آقای حاجی پور و وکلای ایشان است.

2- جدای از نقد روش شناسی که در خصوص یادداشت آقای عبدی و اقدام روزنامه اعتماد در نحوه انتشار آن بیان شد، باید تاکید کرد آنچه در این مقاله به عنوان انتقاد اصلی و خلاصه آن آمده است این است. به شرح زیر است:

قوه قضائیه با تعیین شعب ویژه در دادگاه های تجدیدنظر و دیوان عالی کشور برای رسیدگی به ایرادات و اعاده دادرسی آرای دادگاه های انقلاب، عملا امکان رسیدگی مجدد واقعی به این پرونده ها را منتفی دانسته است.

به هیچ وجه صحیح نیست و دلایل متعددی برای تخلف دارد که همگی از حوصله مخاطبان محترم خارج است، اما در سطور قبل مصادیق تخلف از آرای بدوی در دادگاه های تجدیدنظر در مورد آقای برهانی و حاجی پور.

اما به عنوان نمونه مهم دیگر باید تاکید کرد که اصحاب رسانه، مدیران و خبرنگاران محترم روزنامه اعتماد، یادداشت نویس محترم و افکار عمومی به خاطر دارند که برخی از احکام صادره در دادگاه های انقلاب استان تهران و سایر استان ها در دوران اغتشاشات سال 1401 توسط دیوان عالی کشور نقض و سپس در محاکم مشابه مورد رسیدگی مجدد قرار گرفت و در مورد تعداد قابل توجهی از متهمان احکام جدیدی صادر شد. دعوت می شود به تاریخچه رسیدگی به این احکام که یکی از افتخارات قوه قضائیه در تحقق عدالت قضایی می باشد مراجعه نمایند.

همچنین باید تاکید کرد که در ادامه سیر تحول و تعالی قوه قضاییه مدتی است که رویکرد تخصصی در رسیدگی به پرونده ها در دیوان عالی کشور حاکم بوده و لذا پرونده ها به شعب تخصصی مستقر در دیوان عالی کشور ارجاع می شود. دادگاه، معمولا بیش از یک یا دو، بر اساس موضوع و محتوا. شعبه خاصی است.

همچنین در کنار این اقدام و به منظور دقت بیشتر، کارگروه های تخصصی متشکل از قضات دیوان عالی کشور نیز تشکیل شده است که در خصوص هر پرونده رایزنی های لازم را به شعب تخصصی ارائه می کنند و تمامی این اقدامات و اقدامات همچنین در جهت تقویت اعتبار تصمیمات دیوان عالی کشور است. کشور صورت گرفته است.

3- نویسنده محترم در پایان یادداشت نتایج نظرسنجی و نظرسنجی در خصوص میزان اعتماد به قوه قضائیه را نیز ذکر کرده اند که با نتایج سایر نظرسنجی های معتبر کشوری همخوانی ندارد.

به عنوان مثال، در نظارت ملی که توسط یکی از مراکز موثق نظرسنجی که کمتر از شش ماه پیش (اسفند 1402) انجام شد، از پاسخگویان در مورد میزان اعتماد به مقامات قضایی سؤال شد.

62.8 درصد از پاسخگویان گفته اند که تا حد زیادی به قضات اعتماد دارند و 64.1 درصد نیز اعتماد نسبی به کارمندان دادگاه ها و دادسراها دارند.

این آمار نشان می دهد که در برآورد میزان اعتماد شهروندان به دستگاه قضایی باید مجموع نظرسنجی ها، نظرسنجی ها و اطلاعات را مورد توجه و تحلیل قرار داد و به یک گزارش محدود نماند.

در پایان ضمن تشکر مجدد از رسانه ها و به ویژه روزنامه اعتماد به دلیل توجه به مسائل حقوقی و قضایی و استقبال از این رویکرد، تاکید می شود که ارائه اطلاعات مربوط به پرونده های قضایی به مخاطبان نیازمند دقت و ظرافت هایی است که رسانه ای با سابقه مانند اعتماد بیشتر از دیگران. رسانه ها انتظار می رود.

در عین حال، دستگاه قضایی نیز اعلام می کند که در مسیر تحول و تعالی، قطعاً برای بهبود و تقویت عملکرد خود نیازمند نقد و آسیب شناسی دلسوزانه خواهد بود و امیدواریم مجموع آنچه رسانه ها انجام می دهند، منتقدان، دلسوزان و قوه قضائیه مشکلات مردم را حل خواهد کرد. و شهروندان عزیز.

به لطف خدا…

منبع: اعتماد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی