رامبد جوان در پاسخ به این سوال که آیا دوری اش از تلویزیون به دلیل فشار شبکه های اجتماعی بوده است یا خیر؟ می گوید: بله می شود. اما قطعا این تمام ماجرا نیست و من هم مانند بخش بزرگی از جامعه حالم بد بود و عصبانی بودم و از کار در تلویزیون ناامید بودم و هنوز هم هستم.»
به گزارش شرق، جوان دلیل این دلخوری را نگاه یک طرفه به تلویزیون عنوان می کند: این نگاه به حدی است که انگار باید همه مثل هم باشیم، در همه برنامه ها باید موضوعات انقلابی مطرح شود، آن هم از من به عنوان یک برنامه ساز به کل جامعه توجه می کنم و در شب های مختلف سعی می کنم همه لایه ها را در برنامه داشته باشیم کل جامعه، زیرا شادی برای همه است.
وظیفه «خنده» صحبت از امید و شادی بود. اصلاً برنامه ما در «خندوانه» این بود. البته همیشه نمی توان از شادی صحبت کرد، باید از غم هم صحبت کرد. به همان اندازه که خنده ارزش دارد، گریه هم ارزش دارد. انسان ترکیبی از همه اینهاست. شبی که در «خندوانه» از خانواده های شهدای مذهبی دعوت کردیم، شبی جالب، عجیب، جذاب و مهم بود. خانواده هایی که عزیزانشان را در جنگ از دست داده بودند مهمان ما بودند. این وجه اشتراک همه افراد جامعه با هر دینی است. این موضوع دیگر متعلق به طبقه خاصی نیست. موضوع جنگ به قدری گسترده است که حتی فردی که مستقیماً در جنگ حضور نداشته است باید تأثیرات آن را در روح و زندگی او بگذارد. بنابراین نمی توان همه چیز را به یک فکر خاص سوق داد. مثل ضرب المثل “اگر کسی این وضعیت را دوست ندارد، کشور را ترک کند!” یا جمله ای که می گوید تلویزیون حتی اگر یک میلیون بیننده داشته باشد باید انقلابی باشد. این دیدگاه جزم اندیشی و بی ارزشی است و باید ناکارآمد یا مخرب باشد. من نمی توانم فقط خودم را دوست داشته باشم. من باید به دیگران احترام بگذارم و به دیگران سهم بدهم، سهمی از تمام زندگی.
به گفته کارگردان و مجری برنامه خندوانه، این تفاوت و دوری از تلویزیون به طور جدی از سال ۱۳۹۷ شروع شد: «سال ۱۳۹۷ هم قصد نداشتم در تلویزیون کار کنم. خارج از تلویزیون استندآپ ساختم تا برنامه ای در تلویزیون نداشته باشم. من آن را ساختم، هزینه آن را پرداخت کردم و اسپانسر گرفتم. سروش صحت، ویشکا آسایش و خودم داوری این برنامه بودیم. چهار قسمت ضبط کردیم اما تا پخش نشد اجازه ندادند. آنقدر اجازه ندادند که منجر به دعوای بزرگی شد. نهادهای تصمیم گیری بین فضای مجازی، تلویزیون و وزارت ارشاد وارد بحث شد. یک نمایش قدرت بین تلویزیون و بقیه سازمان ها برگزار شد. گفته می شد برنامه سازی متعلق به تلویزیون است، اما پلتفرم ها می توانند سریال، فیلم و مستند هم بسازند و پخش کنند، دقیقا همان جایی که تلویزیون شکست خورد. چون «هم رفیق» شهاب حسینی چند ماه بعد منتشر شد.
آنها نتوانستند در مقابل این جریان بایستند. و شما با تلویزیون ادامه دادید. به زور «خنده» کردم. بارها گفته ام که عاشق «خندوانه» و مخاطبانش هستم. هر قسمتی که ساختیم با عشق همراه بود. واضح است که من عاشق تلویزیون هستم و از تلویزیون چیزهای زیادی یاد گرفتم، اما هر چه به سال های اخیر نزدیک شدیم، کار سخت تر شد. در استعلام بسیاری از مهمانان رد شدند، موضوعات بیشتری غیر قابل پخش اعلام شد و متاسفانه به غیر از مدیریت شبکه و امنیت تلویزیون، به نظر می رسد سایر نهادهای امنیتی نیز درباره جزئیات آنچه قرار بود از آنتن تلویزیون پخش شود اظهار نظر کردند. از روز اولی که تصمیم به ساخت «خندوانه» گرفتیم، می خواستیم همه افکار، اقشار و اقشار جامعه مهمان را دعوت کنیم.
رامبد جوان تاکید می کند: می خواستم از افراطی ترین اقشار جامعه یا دیدگاه های سیاسی مهمان داشته باشم، برایمان مهم بود که نمونه آقای شریعتمداری مهمان «خنداننده» شود و درباره نحوه فکرش درباره شادی صحبت کند. او فضای شادی را برای خود و خانواده اش ایجاد می کند، یا اینکه یک جامعه شاد از دیدگاه او چگونه است؟ جامعه ای که با آن سر و کار داریم و چه باید کرد برای من مهم بود که بدانم برای تغییر جامعه از پایین به بالا چه باید کرد که متأسفانه ممیزی و سانسور بیشترین تأثیر را بر «خندوانه» گذاشت.